عکسهایی از آینده:
علی علیزاده
این دو عکس متعلقاند به صبح دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۲ . رضا شهابی، از موسسین سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، زندانی سیاسی محکوم به شش و نیم سال، در حال بازگشت به اوین به علت پایان مرخصی درمانی است. شهابی بنا به گفته عفو بین الملل از شرایط جسمی نامساعدی برخوردار است. چند دوره اعتصاب غذای تر و اعتصاب دارو این وضعیت را بغرنجتر کرده. از دیسک کمر و گردن رنج میبرد و یکبار هم پس از بی حس شدن نیمی از بدنش از اوین به بیمارستان منتقل شده. به مبارزه طبقاتی کارگران اعتقاد دارد و این را در بیانیه شجاعانهای هم که پیش از بازگشت به زندان چاپ کرده به صراحت عنوان کرده. با این حال کاری نکرده به جز تلاش درون قانون برای ایجاد سندیکا و اتحادیه کارگری. اما اینکار را بیوقفه انجام داده، حتی در طی مرخصی کوتاه درمانی اش. در عکس اول، در میان خانوادهاش با لباس یونیفورم شرکت واحد اتوبوسرانی در کوچه بنبستی که نامی شناخته شده ندارد و در دومی، با جعبه شیرینی در میان همرزمانش در جلوی زندان اوین. همه با یونیفورم همان شرکت واحدی که مبارزه برای ایجاد اتحادیهاش، یعنی نهادی که بتواند شرایط کار در آن را انسانی تر کند، سروکارشان را به اوین کشانده یا میکشاند.
این دو عکس دارای تمامی عناصر و نشانههای بصری فرهنگ مقاومت در ایران معاصر هستند، آنهم در فرم و شکلی که در چهارسال گذشته و به علت وسعت جنبش سبز جزء انکارناپذیر حافظه جمعی ما محسوب می شود (حتی برای آنها که به دنبال زیباشناسی مفهومی غیرمترقبهای میگردند، تاریخ ثبت شده توسط دوربین در این عکس ها متعلق به آینده است، یعنی ۲۰۱۴). اما محتوای این دو عکس باعث میشود که برخلاف عکسهای مشابه فعالین سیاسی دیگر دست به دست نشوند و به اشتراک گذاشتنشان اعتباری به فرآیند هویتسازی مجازی ما اضافه نکنند.
آیا زمان پرسیدن جمعی دلایل ترس از و یا بی تفاوتی به این محتوا – یعنی کارگران و به ویژه کارگرانی که درپی سازمانیابی دموکراتیک هستند- نرسیده؟ این سوالی نه برای طیفی خاص که برای اغلب گرایشهای واقعبینانه دموکراسی خواهی در ایران امروز است. اساتید دموکراسی خواهی ما در ۴ سال گذشته، در مثالهایشان از مبارزات بدون خشونت فراموش کردند از نقش اتحادیههای کارگری در مبارزه برضد آپارتاید در آفریقای جنوبی، و یا نقش اعتصابات در جنبش استقلال هند و حتی نقش اتحادیهها در فروپاشی کشورهای اروپای شرقی چیزی بگویند. همانطور که نقش محوری اعتصاب و سازماندهیهای کارگری در انقلاب ۵۷ ایران و در انقلابات مصر وتونس به شیوهای ایدئولوژیک به حاشیه و فراموشی بردهشد. . اگرچه کارگران به دموکراسی نیاز دارند اما تاریخ نشان داده که حضور سازمانمند آنها جزو شروط اولیه تحقق دموکراسی است. دموکراسی به آنها بیشتر نیاز دارد.
بیان دیدگاه