احتیاط در نیویورک، نگران در تهران
سایت خبری راه کارگر ـحضور حسن روحانی و تیم همراهش در نیویورک و امتناع او از ملاقات با باراک اوباما و عدم انتشار فیلم و عکس در دست دادن محمد جواد ظریف و جان کری نشان می دهد که تا چه او از واکنش باندهای قدرت بیت رهبری، یعنی سکان دار و کانون اصلی قدرت در کشور نگران است. هر چند تلاش حسن روحانی و تیم سیاست خارجی اش، حل و فصل سریع مسئله هسته ای و توقف، کاهش و لغو تحریم هاست اما برای پیشبرد این سیاست به پشت جبهه ای آرام نیاز دارد. اما این پشت جبهه آرام نیست. باندهای پیرامون کانون قدرت مترصد هستند تا عقب نشینی های اجباری خود را جبران کنند. از این روست که در عرصه داخلی حسن روحانی مجبور شده است به جنگ کم شتاب روی آورد و در سیاست های خارجی اش با احتیاط عمل کند. جنگ کم شتابی که هاشمی رفسنجانی با احتیاط اما روزانه به پیش می برد. تلاش او برای فاصله نگرفتن از ادبیات رهبر رژیم در نطق اش در مجمع عمومی سازمان نمونه آشکار این سیاست است. آنچه در زیر می خوانید مجموعه ای از واکنش های سایت ها و وبلاگ های جناح های حکومتی است به سخنرانی حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل.
************************
روحاني هنگام سخنراني به چه فكر میكرد؟
صادق زيباكلام
درباره سخنراني آقاي روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل كه انتقاداتي هم به آن شده است من ترجيح مي دهم به جملهاي از مرحوم علي اميني استناد كنم. بعد از كودتاي 28 مرداد علي اميني به عنوان رئيس هيات مذاكرهكننده با نمايندگان كنسرسيوم( آمريكا، انگليس و فرانسه) براي انعقاد قرارداد كنسرسيوم نفت با مستر پيچ وارد عمل شد . اين اقدام انتقادات زيادي را متوجه وي كرد تا اينكه وي در پاسخ به منتقدان يك جمله تاريخي گفت . جمله اين بود با ما نيايد آنقدر كه مي خواستيم را در نظر بگيريم بلكه آن مقداري كه مي توانستيم ملاك است . آن موقع ما جوان بوديم و جمله اميني را حمل بر سازشكاري و نوكر آمريكايي بودن وي كرديم اما بعدها فهميديم كه خيلي وقت ها بر اساس خواستهها قضاوت نكنيم و بر اساس توانايي ها قضاوت كنيم. اولين و مهم ترين نكته در خصوص سفر آقاي روحاني به نيويورك و سخنراني ايشان اين است كه ما بايد بر اساس آنچه ايشان مي توانست بيان كند قضاوت كنيم.
به اعتقاد من آقاي روحاني خيلي چيزهای ديگر بايد مي گفت ولي آنچه را كه مي توانست گفت. واقعيت اين است كه روحاني هنوز به كشور برنگشته ، خيلي از تندرو ها هشدار دادند و مطالبي عليه ايشان چاپ كردندكه نشان مي دهد اين افراد منتظر هستند آقاي روحاني حرفي را بزند و ضد او به كار ببرند. من فكر مي كنم آقاي روحاني وقتي سخنراني مي كرد با خود مي گفت من در نيويورك مهمانم و به تهران بر خواهم گشت.بايد اشاره كنم كه روحاني براي سروساماندهي به اوضاع كشور برنامه اي بلند مدت دارد كه هر حركت تند و هيجاني مي توانست دربرنامه بلند مدت وي اخلال ايجاد كند. آقاي روحاني نمي خواهد به سرنوشت خاتمي دچار شود بنابراين تمام تلاش اش اين است كه اصولگرايان در برابر وي قرار نگيرند.البته از همه اينها مهمتر اعتمادي است كه مقام معظم رهبري به روحاني داشتند. ايشان اين اعتماد را نه به خاتمي داشتند و نه به احمدي نژاد. رهبر انقلاب مي داند كه هوش ، تدبير و لياقت روحاني خيلي بيشتر از احمدي نژاد است ، به همين دليل به ايشان اختيار تام دادند. اگر روحاني بر سر جلسه ناهار با اوباما حاضر مي شد يا طور ديگري سخن ميگفت چه بسا اعتماد رهبري به ايشان دچار خدشه مي شد.
لینک خبر : http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=24629
************************
روحانی و ظریف «هوشمند و اعتماد» هستند
در روزهایی كه از انتخاب دكتر روحاني بهعنوان رئيس جمهوري ايران گذشت مواضع مختلفي در برابر ايشان گرفته شده است ولي كم نيستند پاسداراني كه از اقدامات و گفتههاي رياست دولت يازدهم دفاع و وي را ستايش میكنند.در يكي از اين اظهارات كه بعد از سخنراني دكتر روحاني در مجمع عمومیسازمان ملل از ايشان دفاع كرده است دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قواسردار سر لشكر صفوي است.این سردار سپاه با اشاره به سخنان اوباما در صحن سازمان ملل، گفت: آمریکاییها به طور محسوس یک نوع نرمش و عقبنشینی را در مقابلایران انتخاب کردهاند. سردار سرلشکر سیدیحیی صفوی دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا در گفتوگو با فارس، با اشاره به سخنان رئيس جمهور کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: جناب آقای حجتالاسلام دکتر روحانی در سخنرانی بسیار هوشمندانه خود، هم علیه خشونت و افراطیگری و هم در رابطه با خطوط قرمزایران برای دسترسی به انرژی هستهای به خوبی از حقوقایران دفاع کرد. وي با بیاناینکه حجتالاسلام روحانی به عنوان یک رئیسجمهور هوشمند و مورد اعتماد رهبری است و رئیسجمهوری است که مردمایران او را انتخاب کردهاند، گفت: آقای دکتر روحانی میتواند در عرصه دیپلماسی خوب عمل کند و جناب آقای ظریف نیز به عنوان وزیر خارجه، فردی هوشمند و قابل اعتماد است که ادبیات آمریکاییها را بهخوبی میشناسد و میتواند مواضع خوبی در مقابل آقای جان کری (وزیر خارجه آمریکا) بگیرد.
لینک خبر : http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=24631
*********************************
آقاي روحاني شعارهاي اصلاح طلبان را پشت سر گذاشت
معلوم نيست بهخاطر حمايت هاي رهبري است يا بهخاطر همكاري چندين ساله روحاني و فيروزآبادي كه رئيس ستاد كل نيروهاي مسلح مدام پشت سر هم از دولت يازدهم و بهخصوص رئيس آن حمايت میكند. سرلشکر كه قبل از سخنراني روحاني در سازمان ملل از او تعريف كرده، گفته بود كه دکتر روحانی میتواند موفقترین فردی باشد که از حقوق ملتایران در نیویورک دفاع ميکند.
سرلشکر بسیجی سید حسن فیروزآبادی ديروز در اظهار نظري از سخنان آقاي روحاني در مجمع عمومیسازمان ملل نيز تقدير كرد و گفت: آقای رئیس جمهور، مواضع صریح و انقلابی و حق طلبانه و مستحکم ملتایران را به جهانیان نشان داد. برای نماینده ملتایران آرزوی موفقیت دراین سفر طلب میکنیم. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: یکبار دیگر عقلانیت روحانیت شیعه در چهره رئیس جمهور اسلامیایران در سازمان ملل متحد درخشید. به گزارشایلنا، در پی درخشش رئیس جمهوری اسلامیایران در سازمان ملل متحد، سردار سرلشکر بسیجی دکتر سید حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طی سخنانی اظهار داشت: یکبار دیگر عقلانیت روحانیت شیعه در چهره رئیس جمهور اسلامیایران در سازمان ملل متحد درخشید و در چارچوب و در کلام نقض رهبر انقلاب عزت، حکمت و مصلحت را در جهان به کرسی نشاند. وی همچنین گفت: آقای رئیس جمهور، مواضع صریح و انقلابی و حق طلبانه و مستحکم ملتایران را به جهانیان نشان داد. سرلشکر فیروزآبادی تصریح کرد: سخنان مقام محترم ریاست جمهوری یک پیام داخلی هم داشت، آنجا که گفت مخالف را نه تنها باید تحمل کرد که باید با او کار کرد. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با تاکید براینکه آقای روحانی بااین حکمت سیاسی شعارهای اصلاح طلبان را پشت سر گذاشت و راهی نو برای همبستگی، نشاط و مشارکت ملی گشود گفت: خدای را بهاین نعمت شکر گزاریم و برای نماینده ملتایران آرزوی موفقیت دراین سفر طلب میکنیم. عضو شورای عالی امنیت ملی افزود: میدان سیاست جهانی امروز با یک سیاستمدار ولایی و حکیم از علمای دین، اسلام ناب را میآزمایدو جهان ناظراین صحنه است. دکتر فیروزآبادی در پایان خاطرنشان کرد: نخبگان جهان راه برون رفت از مشکلات را در الگوهایایرانی- اسلامی میجویند واین برای ما یک افتخار ملی است.
لینک خبر : http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=24640
*************************************************
رئيس قوه قضاييه:
سخنان رئیس جمهور در سازمان ملل متین و منطقی بود
رئيس قوه قضاييه با متين و منطقي خواندن سخنان رئيس جمهور در مجمع سازمان ملل گفت: مذاكره و روابط ايران با ديگر كشورها ممنوع ذاتي نيست و آنچه موجب تاخير و يا انجام شدن برخي مذاكرات شده بود مرهون بياعتمادي به صداقت در گفتار و رفتار غربيها و بهويژه آمريكاييها بود.
به گزارش مهر، آيت ا… آملي لاريجاني در جلسه ديروز مسئولان عالي قضايي اقتدار ايران اسلامي و صدور ارزشهاي انقلاب را مرهون فداكاري رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس دانست و گفت: در دوران دفاع مقدس ارزشهاي بسياري پديد آمد و ماندگار شد و بر همه ما فرض است در هر زمان و تاريخي اين ارزشها را گرامي بداريم و نگذاريم كه از خاطره نسلهاي آينده فراموش شود. انقلاب با جنگ صادر نميشود بلكه با فرهنگ عاشورايي ميتوان آن را به جهان صادر كرد آنگونه كه در سالهاي گذشته شاهد بوديم.
وی ايثارگران و رزمندگان دفاع مقدس را انسانهايي پاكباخته و بزرگ توصيف كرد كه براي سربلندي كشور و رسيدن كشور به نقطه اوج و اقتدار از جان خود گذشتند و با اتكا بر فرهنگ عاشورايي، مشعل فروزان ايثار و شهادت را ماندگار كردند. درهمين جا بر خود فرض ميدانيم كه از همه نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي: سپاه پاسداران، ارتش، بسيج و ساير نيروهاي مسلح كه با صلابت در دوران دفاع مقدس ايستادند و براي ملت و نظام اسلامي سرفرازي و اقتدار خريدند، تشكر كنيم. رئيس قوه قضاييه تاكيد كرد: متاسفانه در دوران اصلاحات عدهاي به دنبال تهي كردن جامعه از اين ارزشها بودند كه اين تفكر ظلم عظيمي به مردم و فرهنگ اين كشور و شهدا، ايثارگران و خانواده آنان بود و اميدواريم همواره اين ارزش هاي معنوي و الهي ماندگار شود. آيت ا… آملي لاريجاني در ادامه به سخنراني رئيس جمهور كشورمان در مجمع عمومي سازمان ملل اشاره كرد و با متين و منطقي خواندن سخنان رئيس جمهور گفت: مذاكره و روابط ايران با ديگر كشورها ممنوع ذاتي نيست و آنچه موجب تاخير و يا انجام شدن برخي مذاكرات شده بود مرهون بياعتمادي به صداقت در گفتار و رفتار غربيها و بهويژه آمريكاييها بود. رئيس قوه قضاييه با استناد به سخنان مقام معظم رهبري مبني بر اينكه ملت ايران سابقه خوبي از غربيها و به خصوص آمريكا نديده است سخنان رئيس جمهور آمريكا در ابتداي حضور در عرصه سياسي و اجرايي آن كشور و اعمال متعاقب آن را نمونهاي از رفتار و گفتار غيرصادقانه آمريكاييها عليه ملت و دولت ايران اعلام كرد و افزود: رئيس جمهور آمريكا در بدو ورود خود شعار تغيير سرداد و مدعي شد كه دست دوستي به طرف ملت ايران دراز ميكند اما در عمل با تحريمهاي بيسابقه، مشت آهنين خود را به مردم ايران نشان داد و اكنون ملت ايران فرصت اعتماد سازي دوبارهاي به اوباما و دولتمردان آمريكا داده است كه بتوانند اعتماد ملت ايران را جلب كنند. در جلسه ديروز مسئولان عالي قضايي بحث و بررسي در مورد اصلاحيه قانون نحوه اجراي محكوميتهاي مالي ادامه يافت و موادي از آن به تصويب رسيد.
لینک خبر : http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=24628
*****************************************
تحلیلی متفاوت از کنش رئیس جمهور در سازمان ملل متحد/
سخنرانی روحانی؛ اظهاراتی در تراز رئیسجمهوریاسلامی ایران/ تاکتیک هوشمندانه رهبرانقلاب چگونه به کمک روحانی آمد؟
گروه سیاسی – رجانیوز: آن زمانی که رهبر انقلاب در جمع فرماندهان سپاه پاسداران از «نرمش قهرمانانه» سخن گفتند، برخی رسانهها به دنبال تاویل و تفسیر سخنان ایشان رفتند تا کج برداشتی خودشان را با انتشار تحلیلهای ضعیف جبران کنند؛ فارغ از توجه به این مساله که رژه قدرت این روزهای رئیسجمهور روحانی در نیویورک، مدیون همین استراتژی دقیق و البته ظریف حضرت آیتالله خامنهای است.
به گزارش رجانیوز، سخنرانی مقتدرانه و البته هوشمندانه آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اوباما را که با مانور تعامل به میدان آمده بود خلع سلاح کرده است و این اتفاقی است که در این برهه جای تحلیل ویژه خواهد داشت.
تاکتیک هوشمندانه رهبر انقلاب که در زمان ایراد، با واکنشهای متفاوت و بعضا متضادی روبرو شد، این روزها که آقای روحانی در حال انجام مذاکرات و دیدارهای فشرده دیپلماتیک است، بیش از هر زمانی، درخشان دیده میشود؛ چرا که طرح تئوری نرمش قهرمانانه از سوی رهبر انقلاب، اکنون توپ را در میدان حریف قرار داده و هرگونه وقوع ایراد و اشکال در این زمینه را به گردن طرف مقابل میاندازد.
در واقع این سخنان حضرت آیتالله خامنهای نوعی تحدی در برابر غرب بود که حامل این پیام از سمت ایران بود که جمهوری اسلامی آماده تعامل سازنده با همه کشورهای جهان و انجام مذاکرات در سطوح بالا برای حل ابهامات فی مابین است و حتی در این زمینه حاضر به انجام تعهدات بینالمللی خود نیز در سطوح بالا هست. این مساله باعث شده تا طرف غربی در یک صحنه ناخواسته قرار بگیرد. اگر حاضر به پذیرش رویکرد ایران شود، باید مشی ضدایرانی و استکباری خود را کنار بگذارد و زمینه را برای پذیرش حقوق مردم ایران فراهم کند.
از سوی دیگر، اگر غربیها به هر دلیلی این رویکرد اعتمادساز از سوی کشورمان را با پاسخ مثبت همراه نکنند، باز هم دست برتر در اخیتار ایران است و میتواند با استفاده از این تجربه تاریخی، افمار عمومی جهان را متوجه این مساله کند که دمشنان جمهوری اسلامی اساسا به دنبال حل اختلافات نیستند و صرفا از مذاکره و گفتگو به عنوان ابزاری برای آرایش چهره خشونت طلب خود استفاده میکنند.
در زمانی که پافشاری ایران بر حقوق مسلم خود از سوی کشورهای غربی و رسانههای بینالمللی به عنوان «عدم همکاری با نهادهای جهانی» تعبیر میشود، نرمش قهرمانانه میتواند این بهانه و دستاویز را از آنان بگیرد و عدم همراهی آنان با رویکرد تعامل آمیز رئیسجمهور کشورمان که به گفته خودش با اختیارات کامل به نیویورک رفته را به یک رسوایی تاریخی و غیرقابل جبران برای طرف غربی تبدیل کند.
نظریه «مقاومت و ایستادگی» زمانی درخشش و اعتبار افزونتری دارد که آنتی تز آن نیز تجربه شده باشد و ماحصل آن بهبودی در شرایط عمومی و وضع مشکلات میان طرفین ایجاد نکرده باشد. این رویکرد هوشمندانه که از سوی رهبر معظم انقلاب اتخاذ شد، فضا را به یک بازی دو سر برد برای ایران تبدیل کرده است؛ چیزی که نگاهی به واکنش رسانههای آمریکایی درباره حضور حسن روحانی در سازمان ملل و سخنرانیهای وی در حاشیه مجمع عمومی این سازمان، بار دیگر آن را اثبات میکند.
باز گذاشتن دست رئیسجمهور در استفاده از روشها و ابزارهای دیپلماتیک برای حل اختلافات و ابهامات بینالمللی درباره ایران به ویژه در زمینه پرونده هستهای، قطعا در آینده راه را بر هرگونه بهانهتراشی و «نگذاشتند» میبندد و مجددا عیار حقیقی مقاومت و ایستادگی در برابر زور را عیان خواهد کرد؛ رویکرد هوشمندانهای که تنها رهبر انقلاب با بیان دقیق «نرمش قهرمانانه» توانستند آن را پیاده کنند.
*****************************************
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۲ – ۱۰:۴۱
آن مرد رفته است اما…
حسین شریعتمداری
آنچه اخیرا در شبکه اجتماعی تویتر بین آقای دکتر ظریف و خانم کریستیپلوسی – دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا- رد و بدل شده است با توجه به اشراف آقای ظریف بر مسائل و معادلات سیاسی و جایگاه رسمی ایشان به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عجیب و غیرمنتظره بود. آقای ظریف در تویتر به استقبال سال نو یهودیان رفته و نوشته بود «روش هشانا، سال نو یهودیان مبارک باد» و کریستی پلوسی با تشکر از ایشان خطاب به وی نوشته بود «ممنون! سال نو با پایان دادن به انکار هولوکاست از سوی ایران شیرینتر میشود» و آقای ظریف در پاسخ به او مینویسد «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است. مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است. سال نو مبارک»! و پلوسی پاسخ داده بود؛ «خوشحالم که میشنوم، ممنون از پاسختان» درباره این محاوره مکتوب که بازتاب گستردهای در محافل سیاسی و رسانههای خبری داشته است، گفتنیهایی هست.
الف- منظور آقای ظریف از «مردی که هولوکاست را انکار میکرد» آقای دکتر احمدینژاد است و این اشاره ضمن آن که اهانت به رئیسجمهور سابق و دور از انصاف و آداب دیپلماتیک است، با واقعیت نیز همخوانی ندارد. زیرا هولوکاست اگرچه -آنگونه که خواهد آمد- فقط یک افسانه ساخت صهیونیستهاست ولی دکتر احمدینژاد با طرح یک سؤال هوشمندانه، پاشنهآشیل صهیونیسم بینالملل را نشانه رفته و پرسیده بود؛ اگر هولوکاست واقعیت داشته باشد، آلمان نازی عامل آن بوده است، بنابراین چرا باید مردم مسلمان فلسطین تاوان جنایت نازیها را بپردازند و چرا یک یا دو استان از آلمان و اتریش به صهیونیستها واگذار نشده است؟ و چنانچه واقعیت نداشته باشد، چرا صهیونیستها با استناد به یک داستان جعلی، مظلومنمایی کرده و خود را از همه دنیا طلبکار میدانند؟ احمدینژاد با این سؤال منطقی که هیچ یک از دیپلماتهای مدعی، جرأت و یا هوشمندی لازم برای طرح آن را نداشتهاند، مشروعیت جعلی رژیم صهیونیستی را فرو ریخت و از این زاویه درخور تقدیر و تحسین فراوان است. آیا جناب آقای ظریف برای این پرسش علمی و منطقی پاسخی دارند؟ اگر دارند، بفرمایند! و اگر پاسخی ندارند- که ندارند- انتظار آن بوده و هست که زبان و قلم به تقدیر از آقای احمدینژاد بچرخانند و نه اهانت به ایشان و دلداری – البته ناخواسته- به دشمنان که «مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است»!
ب- 8 سال پیش- 22 آذرماه 84- نگارنده در یک یادداشت نسبتاً مفصل و به نقل از مورخان برجسته و بلندآوازه اروپایی و آمریکایی، اسناد و شواهدی ارائه کرده بود که در جعلی بودن داستان هولوکاست کمترین تردیدی باقی نمیگذاشت و از آنجا که امروز هم ماجرا همان ماجرای آن روز است؛ اشاره به بخشهایی از آن یادداشت مفصل ضروری به نظر میرسد؛ در یادداشت مورد اشاره آمده بود.
1- در اوایل دهه 80 قرن نوزدهم، تعدادی از اعضای آژانس بینالمللی یهود، از جمله، «پییر ویدال ناکه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی کشتار 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و به عنوان پیشگیری از فراموش شدن مظلومیت این قوم! پیشنویس قانونی را تهیه کرده و در ژوئیه سال 1990 میلادی در فرانسه به تصویب رساندند که بر اساس آن «هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار- مورد ادعای- یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاقهای گاز و حتی کمترین تردید در رقم 6میلیونی یهودیان کشته شده، جرم تلقی میشود! و هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کرده و در سه موضوع یاد شده تردید کند به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم میشود.» و بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس بینالمللی یهود، این قانون در سایر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید به طوری که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاست مورد ادعا و ابعاد و اجزاء آن در اروپا جرم تلقی میشود!
2- تاکنون دهها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده در بررسی اسناد تاریخی، با ارائه اسنادی که هیچ صاحبنظری نمیتواند در صحت آنها کمترین تردیدی روا دارد، به روشی کاملا علمی اثبات کردهاند ماجرای قتل عام 6 میلیون یهودی، کورههای آدمسوزی، اتاقهای گاز و همه آنچه صهیونیستها در این باره ادعا میکنند، دروغ محض و یک داستان ساختگی با اهداف نه فقط سیاسی، بلکه جنایتکارانه است و شاید تعجب کنید – البته از دموکراسی با قرائت غربی تعجبی ندارد – که از این دانشمندان و محققان تمامی آنهایی که اروپایی بودهاند، بدون استثناء – تاکید میشود، بدون استثناء- به دادگاه جلب شده و تنها به دلیل آن که تحقیقات علمی آنان باآنچه دولتهای اروپایی درباره هولوکاست پذیرفته و تصویب کردهاند، تفاوت داشته، محاکمه و به زندان و جرایم نقدی محکوم شدهاند! و دولتهای غربی هنوز به این سؤال پاسخ ندادهاند که چگونه میتوان از یک سو ادعای آزادی عقیده و اندیشه را داشت و در همان حال، اگر تحقیقات علمی و مستند دانشمندان با ادعای بیاساس و افسانهسرایی صهیونیستها تفاوت داشته باشد، این دانشمندان و محققان مستحق محاکمه، زندان و جریمه هستند؟!…
تعداد دانشمندان و محققان برجستهای که نتیجه تحقیقات علمی و مستند آنها حکایت از جعلی بودن هولوکاست میکند، بیشتر از آن است که حتی فهرست آنان قابل اشاره در این نوشته محدود باشد و فقط به عنوان نمونه و به مصداق اندکی از بسیارها میتوان به پروفسور روژه گارودی، پروفسور روبر فوریسون، پروفسور کریستوفرسون – صاحب کتاب معروف «دروغ آشویتس»- … و نویسندگان صدها رساله علمی دیگر اشاره کرد که در این میان، ماجرای پروفسور روبر فوریسون و پروفسور روژهگارودی – هردو از فرانسه – جدیدتر و عبرتآمیز است.
3- پروفسور روبر فوريسون، استاد دانشگاه معروف «ليون» فرانسه و كارشناس عاليرتبه بررسي و ارزيابي اسناد و مدارك تاريخي، با شهرتي جهاني است. او تحقيقات علمي و مستند خود را در كتابي با عنوان «اتاقهايگاز، واقعيت يا افسانه؟» جمعآوري كرده كه به فارسي نيز ترجمه شده است.
او هزاران سند را در اين زمينه بررسي كرده است و طي سالها تحقيق، از تمامي مراكز مورد ادعاي صهيونيستها، نظير اتاقهاي گاز، موزه ساختگي كورههاي آدمسوزي، داخائو در مونيخ آلمان و… بازديد كرده و با صدها شاهد به گفتوگوي دقيق و علمي پرداخته و در نهايت بدون كمترين تحليل و تنها به زبان اسناد، نشان داده است كه ماجراي كشتار يهوديان در آلمان نازي يك دروغ بزرگ تاريخي و فريب شرمآور افكار عمومي است. چيزي كه از صهيونيستهاي وحشي به هيچوجه دور از انتظار نيست.
به عنوان مثال، فوريسون به عكسهاي ساختگي از اتاقهاي گاز مورد ادعاي صهيونيستها اشاره كرده و ضمن رد اين ادعا با استناد به مدارك غيرقابلانكار، با تعجب ميپرسد، اگر اين عكسها واقعي است، چگونه سربازان آلماني- مورد ادعا- بدون ماسك و بي آن كه كمترين پوششي بر دهان، بيني و چشم خود داشته باشند در اتاقهاي مالامال از گازهاي كشنده ايستاده و بر جان كندن يهوديان محكوم نظارت ميكنند؟! و يا، درباره يكي ديگر از عكسهاي مورد ادعاي صهيونيستها كه جمعي از يهوديان را در محاصره چند تانك نشان ميدهد، با ارائه اسناد و شواهدي خواندني و غيرقابل ترديد، نشان ميدهد كه تانكها در اين عكس، انگليسي هستند نه آلماني و…
ج – آقای دکتر ظریف ادعا کردهاند که «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است»! و توضیح ندادهاند که ادعای ایشان بر اساس کدام «سند» یا شاهد و قرینهای ابراز شده است؟ بدیهی است وزیر امور خارجه محترم کشورمان انتظار ندارند افسانه هولوکاست که غیر از ادعای «ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی هیچ سند دیگری برای اثبات آن وجود ندارد از سوی ایران اسلامی قابل پذیرش باشد!
گفتنی است آقای دکتر ظریف در دفاع از برنامههای پیشنهادی خویش که روز سهشنبه 22 مرداد در مجلس شورای اسلامی مطرح کرد بر وفاداری خود به آموزههای امام و رهبر معظم انقلاب اصرار ورزید و پس از آن نیز در جایگاه وزیر امور خارجه کشورمان مواضع تحسینبرانگیزی داشت. از این روی اظهار نظر اخیر در شبکه تویتر را میتوان ناشی از کم دقتی ایشان تلقی کرد که نیاز به تصحیح دارد.
د – و بالاخره، از آنجا که دکتر ظریف اهل مطالعات تاریخی و اسلامی هستند باید توجه ایشان را به این واقعیت جلب کرد که اولین و تنها سند مکتوب درباره وقوع هولوکاست – به مفهوم زندهسوزی دستهجمعی انسانها – که تاریخ کهن یهود و برخی از کاوشگران تاریخ باستان به آن اشاره کردهاند و در کلام خدا – سوره مبارکه بروج – نیز به صراحت آمده است، از وقوع این جنایت توسط قوم یهود خبر میدهد: ذونواس پادشاه یمن به دین یهود گروید و با تحریک خاخامهای یهودی مردم یمن را که بر دین حضرت مسیح (ع) بودند وادار کرد یهودی شوند و آنان را که حاضر به پذیرش دین یهود نبودند، در گودالهای پر از آتش سوزان – اخدود- افکند و انبوهی از زنان و مردان و کودکان مسیحی را زنده زنده در آتش سوزاند…
«والسماء ذات البروج… سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است و سوگند به روز موعود و سوگند به شهادتدهنده و آنچه به آن شهادت دهند که مرگ بر اصحاب اخدود، آنان که آتش سوزان برافروختند و در حالی که برکناره آتش نشسته بودند، به آنچه بر سر مؤمنان میآوردند نظاره میکردند. آنان – یهودیان – تنها به این علت از مؤمنان انتقام گرفتند که آنها به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند».
************************
«عماریون»- تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۲ – ۱۰:۲۸
دبدار قریب الوقوع روحانی و اوباما؛ زلزله سیاسی یا آرامش پایدار؟
مذاکره ای که عاقبت خوشی ندارد!
امروز که روسیه و چین ، بازی درخوری را مقابل غرب را شروع کرده اند و می رود قدرت دوباره ای در مقابل امریکا شکل گیرد سپردن نمایش به آمریکا حتی در مذاکره ای کوتاه ، ما را از صدر به ذیل می فرستد هیچکس مخالف مذاکره نیست اما برای ملاقات با اوباما بسیار زود است و از یک ناپختگی سیاسی حکایت دارد
«عماریون»- علی ناییجی/ فضای سیاسی کشور ، امروز در دستان کسانی است که از نرمش نه » نرمش قهرمانانه » به وجد آمدند و در انتظار نشستن اوباما و روحانی بر سر میز مذاکره ، ثانیه ها را به شماره گرفته اند گویا نقطه ی عطفی است که می تواند همه ی مشکلات داخلی و خارجی ما را به یکباره حل کند غاقل از آنکه این امیدواری مفرط اصلاح طلبان در زمانی کوتاه به یاس تبدیل می شود چرا که آمریکا و همپیمانانش فقط در پی شکستن غروربلند و دست نیافتنی ایران ظلم ستیز بوده و هست و در دور بعدی آنچنان خواسته های خویش را بالا می برند که یقینا در جایی می باید از سوی ایران عزتمند ، کات شود هر چند برای اینان مهم نیست که چه چیزی را ما از دست می دهیم بلکه اصل اتصال به هرقیمت به امپریالیسم برایشان مهم است و بس .
امریکا می خواهد در جهانی که آبرو و حیثیتی برایش نمانده فریاد زند که قبله ی آمال همه ی ملت های تحت ستم نیز به پای میز مذاکره آمد پس دیگر کورسوی مقاومت خویش را خاموش سازید
امروز که روسیه و چین ، بازی درخوری را مقابل غرب را شروع کرده اند و می رود قدرت دوباره ای در مقابل امریکا شکل گیرد سپردن نمایش به آمریکا حتی در مذاکره ای کوتاه ، ما را از صدر به ذیل می فرستد هیچکس مخالف مذاکره نیست اما برای ملاقات با اوباما بسیار زود است و از یک ناپختگی سیاسی حکایت دارد مثل گشودن فضای باز سیاسی در زمانی که زیر ساخت های امنیتی کامل نیست و اگر هست با سیاست های فرهنگی و دانشگاهی دولت ، یقینا شکننده خواهد شد و راه برای ضدانقلاب باز می کند تا با سواستفاده از این فضا به همین گشایندگان راهشان ، ناسزا گویند هرچند ابتدا در دفاع از اقدامات اینچنینی دولت روحانی هورا می کشند اما ما به تجربه می دانیم که خیلی زود او را نیز از قطار پیاده خواهند کرد و شعار مرگ بر آمریکا جایش را به شعارهای ضد نظام خواهد داد
اگر بر سخنرانی های سیاستمداران غربیان و مقالات روزنامه هایشان تاملی کنیم در می یابیم آنان سرمست پیروزی ، خواسته های خود را قطار می کنند و زمانی می رسد که شرایط مان بگونه ایی می شود که خود تیشه برگیریم و درخت انقلاب را خدای ناکرده از بن ببریم هرچند هنوز هستند کسانی که در زیر لوای ولایت جان بر کف بر دشمنان و دوستان داخلی شان ، آوار می شوند ولی آیا این امر هزینه ی زیادی نخواهد داشت ؟
سیاه نمایی اقتصادی و سیاسی از اوان انتخابات و پس از آن برای رسیدن به این نکته بوده تا نشان دهند که همه ره آورد تحریم ها ی غربیان بوده که می باید برداشته شود و این ساز ناکوک بوسیله خواص اصولگرایان نیز متاسفانه همراهی شد چون روحانی نشان داده که هیچ برنامه مدون و قدرتمندی برای کم کردن تورم ندارد و برای اینکه در انتهای صد روز با بار روانی ، اوضاع را کمی سرو سامان دهد نظام را پای میز مصالحه می کشاند
شرکت سهامی دولت که با عقده گشایی در این زمان کوتاه کارنامه ایی بسیار تیره برای خود درست کرده مهیای چنین تصمیمات بزرگی نیست هنوز وحدت رویه در درون خود ندارد به یقین مواجه با تندبادهای مخالفت های درون سازمانی و برون سازمانی خواهد شد که کشور از آرامش فراگیر خواهد افتاد و دوباره مجبور به زندانی کردن معارضین می شویم که فلسفه ! آزادی این بیست تن نیز براحتی از دست می رود و دوباره خوراک هایی دیگر بر ای اپوزیسیون و جراید غربی فراهم می گردد
گاف های وزرا و معاونین در همین اوان راه ، خود مثنوی هفتادمن کاغذ است و در تعیین مدیران لایه های استانی و شهرستانی تضارب آرا به مجلسیان کشیده شده است که در نهایت چالش مجلس و دولت را زیاد خواهد نمود
این فضای سیاسی ایران قدرتمندی است که با هر حرکت کلید اعتدال ، غمبار و دل آزار می شود امید که خواص اصولگرایان بخود آیند تا در یک وحدت رویه در بحران های پیش رو به روحانی در بازگشتش به صراط دیپلماسی قهرمانانه از هجوم بی رحمانه یارانش به او مدد رسانند و تحقق این پیش بینی دور نخواهد بود
***************************
خبرگزاری فارس تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۲ – ۱۴:۴۱
ایران و آمریکا به توافق رسیدند
پایگاه صهیونیستی «دبکا» با اشاره به رایزنیهای انجام شده در طول دو ماه گذشته، مدعی شد تهران و واشنگتن بر سر چهار موضوع در مذاکرات هستهای به توافق رسیدهاند.
پایگاه صهیونیستی «دبکا» در گزارشی مدعی شده است که ایران و آمریکا در موضوع هستهای به توافقاتی دست یافتهاند. به ادعای دبکا، در دو ماه گذشته رایزنیهایی بین تهران و واشنگتن در جریان بوده و این رایزنیها نهایتا به چهار توافق منجر شده است. بر اساس این توافق:
1. توان هستهای ایران در سطح فعلی آن حفظ میشود. ایران پیشتر توانسته حق غنیسازی و نگهداری اورانیوم غنیشده (از جمله با غنای 20درصد) در خاک خود را به دست آورد.
2. تهران محدودیت تعداد سانتریفیوژهای فعال در سایت نطنز را میپذیرد. هنوز در مورد تعداد دقیق این سانتریفیوژها تصمیمی اتخاذ نشده است. تعداد سانتریفیوژهایی که میتوانند غنیسازی تا 5درصد را انجام دهند، هنوز محل بحث دو طرف است. هنوز محدودیتی برای تعداد سانتریفیوژهایی که غنیسازی سطح پایین را انجام میدهند، تعیین نشده است. مذاکرات در این مورد هنوز به نتیجه نهایی نرسیده، چراکه واشنگتن خواستار اعمال محدودیت بر فعالیت سانتریفیوژهای پیشرفته نوع IR1 و IR2 بوده، اما تهران با این امر مخالف است.
3. ایران پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای را امضا میکند. امضای پروتکل الحاقی به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه بازرسیهای سرزده از سایتهای هستهای اعلامشده ایران را میدهد. این امر همچنین به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه خواهد داد تا دوربینهای خود را نه فقط در محلهای نگهداری اورانیوم غنیشده، بلکه در سالنهای غنیسازی نیز نصب کنند.
4. آمریکا و اتحادیه اروپا به صورت تدریجی تمام تحریمها علیه ایران را لغو میکنند.
دبکا در ادامه با اشاره به سخنرانی «حسن روحانی» رئیسجمهور ایران در سازمان ملل، لحن اظهارات وی را نسبت به گذشته «ملایمتر» توصیف کرده، اما نوشته است وی به هیچوجه از اصول ایران عقب ننشسته و امتیازی در این زمینه نداده است.
منبع: خبرگزاری فارس
********************************
رضا سراج- کارشناس مسائل راهبردی/ تبیین بیانات رهبر انقلاب در جمع سپاهیان؛
واکاوی تاکتیک «نرمش قهرمانانه» در بیان امام خامنهای
اگر رویکرد نرمش قهرمانانه را نمیتوان با صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام)، صلح حدیبیه و پذیرش قطعنامهی 598 تطبیق داد، پس این رویکرد چه معنا و مفهومی دارد و جایگاه آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟
گروه بینالملل برهان/ رضا سراج؛ بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای در خصوص رویکرد «نرمش قهرمانانه» در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران، انعکاس وسیعی در محافل سیاسی و رسانه ای خارجی و داخلی پیدا کرد؛ به گونهای که موجب تفاسیر مختلف و بعضاً متناقضی از حقیقت آن گردید. معظمله با اشاره به اینکه این رویکرد پیش از این نیز از سوی ایشان مطرح گردیده فرمودند: «ما مخالف باحرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالمسیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد نرمشقهرمانانه؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی، نرمشی نشانمیدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلیاست؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهاند، با چه کسیطرفاند، آماج حملهی طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجه داشته باشند.»[1]
با توجه به اهمیت این مسئله و لزوم تبیین و واکاوی آن، در این نوشتار خواهیم کوشید تا حقایق این مسائل روشن گردد.
1. صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام)
برخی از محافل رسانهای با مغالطهای در شباهت دو عبارت عنوانی، کوشیدند تعبیر رهبر معظم انقلاب را به شرایط دورهی صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) با معاویه مقایسه نموده و این عبارت را نشان از در پیش گرفتن رویکردی مشابه رفتار آن امام همام در ماجرای صلح از سوی نظام اسلامی تعبیر کنند.
در اینجا مغالطهای که رخ داده آن است که روشن است که امام (علیه السلام) ابتداً مایل به صلح تحمیلی با معاویه نبود و شرایط خاص جبههی نیروهای حق، آن حضرت را به چنین عملی مجبور نمود. در حقیقت کوتاهی برخی از خواص امت در پیروی از امام، موجب خالی شدن جبههی آن حضرت گردید. در حالی که شرایط کشور ما به هیچ عنوان قابل مقایسه با آن زمان نیست. عموم مردم کشورمان در لبیک به ندای رهبر انقلاب، با حضوری وسیع، حماسه سیاسیای رقم زدهاند و از میان نامزدهای احراز صلاحیتشدهی نظام، یک نفر برگزیده شده است. پس بنابراین ضعفی در جبههی خودی وجود ندارد که نیاز به صلح با دشمن باشد.
امام خمینی (رحمت الله علیه) در سخنرانی دوم شهریور 1365 به مناسبت عید غدیر، اشخاصی را که به دنبال تحمیل صلح هستند حیلهگر و خائن نامیدند و اظهار داشتند: «هستند اشخاصی که میگویند که بیایید صلح بکنیم، بیایید یک سازشی بکنیم. ما ازتاریخ باید این امور را یاد بگیریم؛ به حضرت امیر تحمیل کردند، مقدسین تحمیل کردند،آنهایی که جبههشان داغ داشت و اضر (پرضررترین) مردماند بر مسلمین، آنها تحمیل کردند به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آنکه حَکَم باید بشود، بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست، میخواستند بکشندش اگر نکند؛ برایاینکه آنها [پیشنهاد کرده]بودند که چه باید چه بشود؛ حَکَم قرار بدهید، قرآن است، قرآن است این. این ابتلارا حضرت امیر داشت، الآن نظیر او را ما داریم. اینکه میگویند این ور و آن ورمیافتند که بگذارید یک حکمیتی پیدا بشود، بیایند حکم، حکم پیدا بشود که کارها راانجام بدهد، تشخیص بدهد که کی چی است، دنیا نمیداند که کی متجاوز است؟! ما از آنقضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت [نرویم.]ما در این هفت سالی که بوده است فهمیدیم که این حکمها کیها هستند و اینهایی که میخواهند صلح ایجاد کنند کیها هستند. قصهی امام حسن (علیه السلام) و قضیهی صلح، آن هم صلح تحمیلی بود. برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که به ما میخواهند بگویند، این است… آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد و آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد، هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد . این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.»[2]
2. صلح حدیبیه
تعبیر دیگری که برخی در تحلیل نرمش قهرمانانهی نظام به کار بردهاند، مقایسهی آن با ماجرای صلح حدیبیه است. در ماجرای صلح حدیبیه، شرایط خاص جبههی خودی و دشمن نیازمند آن بود که جبههی خودی مهلتی برای تنفس یافته و تلاش نماید تا با گسترش تبلیغ و ترویج دینی، جبههی خودی تقویت گردد. در آن مقطع، مسلمین به امنیتی نیاز داشتند تا بتوانند دین خود را ترویج نموده و جبههی اسلام را گستردهتر نمایند؛ در حالی که در حال حاضر، شرایط کشور به هیچ روی شباهتی با آن زمان ندارد. روند قدرتیابی جمهوری اسلامی ایران در سطح ملی و منطقهای و در مقابل، روند افول نظام سلطه در سطح جهان و منطقه، خود شاهدی بر این مدعاست. از سویی به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، ما در شرایط بدر و خیبر هستیم و با تقویت ساخت درونی کشور، که مورد تأکید امام خامنهای هم بوده است، نیازی به دست دراز کردن پیش کسی وجود ندارد.
3. تغییرطلبی
رویکرد دیگری که در این خصوص به چشم میخورد مقایسهی این نرمش با شرایطی است که کشور در ماجرای پذیرش قطعنامه 598 در پایان جنگ تحمیلی داشت. برخی با بهرهگیری از بازخوانی حوادث آن روزها و با بهرهگیری از عباراتی مثل «نرمش شجاعانه» تلاش کردهاند تا به شبیهسازی روند آن مسئله با رویکرد اخیر بپردازند. روشن است که امام خمینی (رحمت الله علیه) نیز ابتداً مایل به پذیرش قطعنامه نبود و تلخی عبارت «جام زهر» نیز مؤید همین مطلب است. به تعبیر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)، «قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها نبود. قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور، مقابلِ روی اوگذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطرهجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود؛ به خاطر این نبود که آمریکا ممکن استدر امر جنگ دخالت کند؛ چون آمریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد. وانگهی،اگر همهی دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام (رضوان الله علیه) کسی نبود که روبرگرداند. برنمیگشت! آن، یک مسئلهی داخلی بود؛ مسئلهی دیگری بود.»[3] مشهور است خاطرهای از یادگار امام (رحمت الله علیه)، مرحوم حاج سید احمد خمینی، در خصوص شدت غم امام راحل (رحمت الله علیه) در خصوص پذیرش قطعنامه، که شدت اشکهای آن بزرگوار به چروک شدن کاغذ نامهی پیام به ملت ایران شده بود.[4]
همچنین به شرایط کشور در زمان پذیرش قطعنامهی 598 نیز بایستی توجه نمود. آنچه سبب پذیرش جام زهر گردید، نه قدرت دشمن، که ضعفهای درونی و تأثیرپذیری از یک جنگ ادراکی استراتژیک و همچنین ناتوانی در تأمین هزینههای جنگ بود. حال آنکه در حال حاضر، اولاً وضعیت اقتصادی کشور به مراتب بهتر از سال 1367 است و از سویی تأکید مقام معظم رهبری بر تقویت ساخت و اقتدار درونی نظام، خود مؤید همین معناست که شباهتی با ماجرای پذیرش قطعنامه وجود ندارد.
با توجه به آنچه مورد اشاره قرار گرفت، این سؤال جای طرح دارد که اگر رویکرد نرمش قهرمانانه را نمیتوان با صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام)، صلح حدیبیه و پذیرش قطعنامهی 598 تطبیق داد، پس این رویکرد چه معنا و مفهومی دارد و جایگاه آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟
در حال حاضر نیز سناریوی دشمن بر ایجاد شکاف در درون نخبگان و آحاد جامعهی ایرانی بر سر موضوع مذاکره یا عدم مذاکره قرار گرفته است. اینجاست که حکمت این تاکتیک، فهم میگردد. اتخاذ این رویکرد، علاوه بر آنکه از ایجاد شکاف ملی و دوقطبیسازی نظام و جامعه جلوگیری خواهد کرد؛ بر همگان ـخصوصاً سادهانگارانی که گمان کردهاند عقبنشینی از سوی آنان موجب پیشروی دشمن نخواهد شدـ ثابت خواهد کرد که دشمن، قابل اطمینان نیست.
نرمش قهرمانانه چیست؟
برای فهم دقیق و صحیح این رویکرد، باید به سراغ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای (مد ظله العالی) رفت؛ چرا که این مسئله را ایشان مطرح نمودهاند و تنها در اندیشهی معظمله قابل تبیین و واکاوی است. با توجه به بیانات معظمله، نرمش قهرمانانه را چنین میتوان تبیین کرد:
الف) در چارچوب و داخل خطوط قرمز سیاست خارجی نظام:
به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز یا برگشتن ازراهبردهای اساسی یا عدم توجه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد.»[5] بنابراین این رویکرد در ذیل اصول تغییرناپذیر و گفتمان کلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قابل تبیین است. لذا این رویکرد نباید در مغایرت با اصل خدشهناپذیر استکبارستیزی و تقابل با نظام سلطه تفسیر گردد.
ب) نرمش قهرمانانه به عنوان یک تاکتیک و نه راهبرد یا هدف:
برخی پنداشتهاند که اتخاذ رویکرد نرمش قهرمانانه به مفهوم تغییر راهبردها یا اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. حال آنکه تشبیه زیبای مقام معظم رهبری با فنون یک ورزشکار در آوردگاه، به خوبی نشان میدهد که این رویکرد صرفاً یک تاکتیک مقطعی است. لذاست که اتخاذ این تاکتیک را بایستی در ذیل راهبردهای کلان و تغییرناپذیر سیاست خارجی تفسیر نمود:
«این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی، نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است.»
ج) نرمش قهرمانانه در حوزهی دیپلماسی است یا سیاست خارجی؟
با توجه به ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران، ابتداً بایستی به تفکیک میان حوزهی سیاست خارجی و دیپلماسی اشاره نمود. سیاست خارجی منبعث از سیاستهای کلی نظام است که توسط کلیت نظام تعیین و تصویب گردیده و بر اساس آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی است. روشن است که تغییرات در قوای مجریه یا مقننه، تغییری در این سیاستها اعمال نمیکند. حال آنکه دیپلماسی بیشتر در سطوح تاکتیکی و ابتکار عمل مسئولان اجرایی تعریف میگردد. هرچند که دیپلماسی باید بر اساس سیاست خارجی رسمی باشد، اما سطحی نازلتر از آن دارد و قابلیت تغییرات جزئی دارد. به بیان رهبر معظم انقلاب، «هر دولتی، هر شخصی، هر شخصیتی، روشهایی دارند، ابتکاراتی دارند، این ابتکارات راانجام خواهند داد و [کار] پیش خواهد رفت.» با توجه به این مسئله، میتوان گفت تاکتیک «نرمش قهرمانانه» نه در سطح سیاست خارجی نظام، بلکه در سطح ابتکارات دیپلماسی تعریف میگردد و روشن است که مغایرت آن با اصول سیاست خارجی بیمعنا خواهد بود.
د) نرمش قهرمانانه بیانی دیگر از سهگانهی «عزت، حکمت و مصلحت»
سهگانهی «عزت، حکمت و مصلحت» چارچوب تعیین روشها و ابتکارات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. مقام معظم رهبری در این باب میفرمایند: «عزت وحکمت و مصلحت، یک مثلث الزامی برای چارچوب ارتباطات بینالمللی ماست. عزت: الاسلامیعلو و لا یعلی علیه، لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا… عزت یعنی تحمیل هیچ کس را قبول نکردن… ملت ما باید در روابط بینالمللی خواری نبیند و اهانت نشود. هیچ کس حق ندارد اهانت به ملت ایران را در کمترین برخورد با دیگران قبول کند. اگر کسی اهانتپذیر است، برای خودش اهانتپذیر است؛ برای ملت ایران نمیشود؛ حق ندارد. ملتایران، ملتی سرافراز و بزرگ و جاندار است و نشان داده است که قدرت حضور درصحنههای دنیا را دارد… حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه که مربوط به سیاست خارجی وارتباطات جهانی است، راه داد. همه چیز باید سنجیده باشد. و اما مصلحت. مراد، مصلحت شخص من و شما نیست که اگرما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کاری به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولی به مصلحت شخص من نیست، گو مباش، چه اهمیتی دارد؟ مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همهجانبه است.»[6]
با توجه به اینکه چارچوب و بنیانهای سیاست خارجی ما در سهگانهی عزت، حکمت و مصلحت قابل تبیین است، لذا تاکتیک نرمش قهرمانانه نیز بایست در همین قالب فهم گردد. بر این اساس، اگر عبارت نرمش قهرمانانه در تطبیق با این سهگانه تجزیه و تحلیل گردد، مصلحت در اینجا با عبارت نرمش تبلور یافته و عزت در قالب و مفهوم قهرمانانهی آن عینیت مییابد.
حال باید پرسید که حکمت در کجای این تاکتیک قرار گرفته است. بررسی تاریخی اتخاذ این رویکرد در جمهوری اسلامی ایران حاکی از آن است که پیش از این نیز چنین رویکردهایی از سوی برخی مسئولان اجرایی به عمل آمده است و نتایجی غیرقابل انتظار به همراه داشته است. برای مثال، در سالهای موسوم به دوم خرداد، برخی مسئولان اجرایی وقت تلاش نمودند انعطافی از خود در سیاست خارجی نشان دهند، به این امید که بتوانند رویکرد مثبتی نیز از سوی طرف مقابل ببینند، ولی در واقع آنچه مشاهده شد قرار دادن نام ایران در فهرست محور شرارت از سوی رئیسجمهور آمریکا بود.
در حال حاضر نیز سناریوی دشمن بر ایجاد شکاف در درون نخبگان و آحاد جامعهی ایرانی بر سر موضوع مذاکره یا عدم مذاکره قرار گرفته است. اینجاست که حکمت این تاکتیک، فهم میگردد. اتخاذ این رویکرد، علاوه بر آنکه از ایجاد شکاف ملی و دوقطبیسازی نظام و جامعه جلوگیری خواهد کرد، بر همگان ـخصوصاً ساده انگارانی که گمان کردهاند عقبنشینی از سوی آنان موجب پیشروی دشمن نخواهد شدـ ثابت خواهد کرد که دشمن، قابل اطمینان نیست.
به تعبیر امام راحل عظیمالشأن (رحمت الله علیه)، «نکتهی مهمی که همهی ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگانقرار دهیم این است که دشمنان ما وجهانخوارانتا کِی و تا کجا ما را تحمل میکنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبولدارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همهی هویتها و ارزشهای معنوی و الهیمان نمیشناسند. به گفتهی قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما برنمیدارند، مگراینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، صهیونیستها و آمریکاو شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیمان را لکهدارنمایند. بعضی مغرضین ما را به اِعمال سیاست نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیفو مورد شماتت قرار میدهند و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویندجمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است [به] اینسؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران، در چهزمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتهاند که امروز بیاعتبارشدهاند! آری، اگر ملت ایران از همهی اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانهی عزت و اعتبار پیامبر و ائمهی معصومین (علیهم السلام) را بادستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ماجیرهخوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانیاسلامی.»[7]
بنابراین نرمش قهرمانانه نه تنها به مفهوم سازش یا همزیستی مسالمتآمیز در کنار نظام سلطه و استکبار جهانی نیست، بلکه دقیقاً با هدف خنثیسازی توطئههای استکباری آنان است. نرمش قهرمانانه، علاوه بر آنکه فرصتی برای تقویت ساخت درونی نظام فراهم خواهد آورد، نقشهی راهبردی دشمن در اختلافافکنی در جامعهی خودی را بر هم خواهد زد و نظام و جامعه را در مقابل هدف غایی دشمن، که همانا سازش در برابر نظام سلطه است، واکسینه خواهد کرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، «نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران در جهان باید تیزتر ازشمشیر، نرمتر از حریر و سختتر از سنگ و پولاد باشند. عرصهی سیاست خارجی، میداننرمشهای قهرمانانه است، اما نرمشی که در برابر دشمن تیز باشد. بنابرایندیپلماتهای ما باید در مواضع اصولی خود، مستحکم بایستند و استقامت و پایمردی حضرتامام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) را الگوی خود قرار دهند.»[8]
آری! پایمردی در مواجهه با نظام سلطه و استکبارستیزی یکی از بنیادیترین مؤلفههای اندیشهی امام راحل بود. همو که با قطعیت فرمود: «کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند!… اگر بندبند استخوانهایمان راجدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زندهزنده در شعلههای آتشمانبسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز اماننامهی کفر و شرک را امضا نمیکنیم.»[9](*)
پینوشتها:
[1] بیاناتدر دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 26 شهریور 1392.
[2] صحیفهی امام، جلد 20، ص 118 و 119.
[3] بیانات مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، 14 خرداد 1375.
[4] مصاحبهی سایت نماینده با حسین شیخالاسلام، دوشنبه، 31 تیر 1392.
[5] بیاناتدر دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری، 14 شهریور 1392.
[6] بیانات در دیدار مسئولان وزارت امورخارجه، 18 تیر 1370.
[7] پیام امام به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه، 29 تیر 1367.
[8] دیدارمسئولان وزارت امور خارجه و نمایندگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران با رهبرانقلاب، 17 مرداد 1375.
[9]صحیفهی امام، ج 21، ص 69، 13 تیر 1367.
*رضا سراج؛ کارشناس مسائل راهبردی/انتهای متن/
بیان دیدگاه