پایان سفر روحانی، واکنش ها در میان محافل حکومتی

چه دادیم و چه‌گرفتیم؟! (یادداشت روز)
krikator-shriatmadariکیهان ـ هفتم مهرماه 92
حسین شریعتمداری
پرسیدن که عیب نیست. مخصوصا از کسانی که «دانستن را حق مردم» می‌دانند! و طی سه دهه گذشته بارها بر این «حق» اصرار ورزیده‌اند. از این روی، پرسشی که در پیش است و آنچه این نوشته در پیوست خود دارد، نباید دولتمردان محترم را آزرده‌خاطر کند و یا این تلقی را پدید آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهای پرکار آنها نادیده گرفته شود. پرسش درباره سفر نیویورک است، سفری که طی چند روز گذشته پیرامون دستاوردهای آن تبلیغات پرحجم و گسترده‌ای شده و این تبلیغات کماکان ادامه دارد. پرسش اما، این است که جناب رئیس‌جمهور محترم و هیئت همراه ایشان در سفر نیویورک و در تعامل با آمریکا و متحدانش «چه داده‌اند و چه گرفته‌اند»؟ و در این‌باره گفتنی‌هایی هست؛
1- سخنرانی آقای دکتر روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و مصاحبه‌های بعدی ایشان با رسانه‌های آمریکایی، اگرچه در برخی از موارد که به آن اشاره‌ای گذرا خواهیم داشت، خالی از کاستی نبود ولی در مجموع می‌توان اظهارات جناب روحانی را در تاکید بر سیاست‌های کلان نظام، حمایت و دفاع از حقوق مردم شریف ایران و استدلال‌ها و مستنداتی که برای این منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزیابی کرده و مخصوصا بخش‌هایی از آن را شایسته تقدیر دانست. این بخش از سخنان رئیس‌جمهور محترم کشورمان با عصبانیت دشمنان تابلودار ایران اسلامی، مخصوصا رژیم صهیونیستی روبرو شد تا آنجا که نتانیاهو با شتابزدگی به اوباما و دولتمردان آمریکایی هشدار داد «فریب لفاظی‌های روحانی را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهای آمیخته به آرامش‌ آقای روحانی در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقی و محکم همراه بود نیز – که نمونه‌های فراوانی از این دست را می‌توان آدرس داد- تحسین‌برانگیز بود. اما لحن ملایم رئیس‌جمهور محترم کشورمان و نشانه‌ها و پیام‌هایی که از خواست جدی ایشان برای فرو ریختن دیوار بلند بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا حکایت می‌کرد نه فقط غیر از «وعده‌های نسیه» و لفاظی‌های بی‌پشتوانه مقامات آمریکایی هیچ دستاورد دیگری به دنبال نداشت بلکه به گونه‌ای که اشاره خواهیم کرد کفه مواضع‌ طلبکارانه و خواسته‌های باج‌خواهانه حریف را نیز سنگین‌تر کرد.
2- متاسفانه نرمش رئیس‌جمهور محترم کشورمان در مقابل حریف، تنها به لحن ایشان در گفتار خلاصه نشده بود بلکه جناب روحانی – شاید بی‌آن که متوجه باشند و یا بخواهند – در برخی از مواضع خود به گونه‌ای سخن گفتند که از دیپلمات‌ کارکشته و پرسابقه‌ای نظیر ایشان دور از انتظار بود. آقای روحانی در پاسخ به خبرنگار سی.ان.ان که نظر ایشان را درباره «هولوکاست» پرسیده بود، به اظهارات قبلی خود دراین‌باره اشاره کرده و گفتند؛ من دیپلمات هستم و نه مورخ و دراین‌باره – هولوکاست – باید مورخان نظر بدهند. این در حالی است که جناب روحانی می‌توانست با استفاده از این پاس – به قول والیبالیست‌ها – آبشار محکمی بر زمین حریف بکوبد و در ادامه پاسخ خود اضافه کند «البته تعجب می‌کنم که چرا به هیچ مورخی اجازه تحقیق و بررسی در این زمینه داده نمی‌شود.» این پرسش می‌توانست توپ هولوکاست را در میدان حریف بیندازد و جناب روحانی باید می‌دانستند که ممنوعیت تحقیق درباره هولوکاست یکی از پاشنه آشیل‌های به شدت آسیب‌پذیر صهیونیست‌ها و غرب است.
و یا در سخنان دیگری به عنوان یک نظر تعیین‌کننده و برگ برنده! پیشنهاد دادند که اسرائیل (!) نیز باید به معاهده NPT بپیوندد. این پیشنهاد ایشان به نوشته روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» هیئت‌های سیاسی را «بهت‌زده» کرد. چرا، زیرا پیشنهاد آقای روحانی، «امتیاز» بزرگی بود که رژیم صهیونیستی به عنوان یک آرزو دنبال می‌کند و آن، به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل است!
3- مروری گذرا بر مواضع رسما اعلام شده مقامات آمریکایی به وضوح نشان می‌دهد که حریف نه فقط در مقابل نرمش‌ها و امتیازات ارائه شده از سوی رئیس‌جمهور محترم کشورمان هیچ امتیازی – تاکید می‌شود که هیچ امتیازی – نداده است، بلکه این نرمش و تسامح را به حساب نیاز جمهوری اسلامی نوشته و به روال بارها تجربه شده، به جای امتیاز در مقابل امتیاز، بر مطالبات باج‌خواهانه خود از جمهوری اسلامی ایران نیز افزوده است.
آقای ظریف بعد از مذاکره با وزرای خارجه 1+5 و گفت‌وگوی اختصاصی و جداگانه با وزیر امور خارجه آمریکا، از مذاکرات ابراز خشنودی کرد و توضیح داد که ظرف حداکثر یکسال همه مسائل حل شده و تحریم‌ها برداشته می‌شود. اما جان کری، بلافاصله بعد از این نشست در مصاحبه با خبرنگاران، فهرستی طولانی از مطالبات غیرقانونی آمریکا را مطرح کرد و بی‌آن که بگوید آمریکا در مقابل این مطالبات فراقانونی، غیر از لفاظی چه امتیازی را روی میز می‌گذارد گفت؛ اقدامات عملی ایران برای اعتمادسازی‌ می‌تواند شامل دسترسی سریع بازرسان به تأسیسات فردو، امضای پروتکل الحاقی، توقف داوطلبانه غنی‌سازی در حد بالا و… باشد. خبرگزاری رویترز به نقل از اعضای کنگره آمریکا نوشت؛ «بیشتر اعضای کنگره، [آقای] حسن روحانی را فریبکار می‌دانند»! «ادر ویس» رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا اعلام کرد «ما می‌توانیم از طریق تحریم‌های فلج‌کننده به اعمال فشار بیشتر بر ایران ادامه دهیم! کاترین اشتون پس از پایان مذاکره با هیئت ایرانی گفت؛ در بسته پیشنهادی 1+5 تغییری ایجاد نشده است! رابرت منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا اعلام کرد که باید بر شدت تحریم‌ها علیه ایران افزوده شود، تعدادی از نمایندگان کنگره، از جمله «لیندسی گراهام» و «مک کین» با صدور بیانیه‌ای خطاب به اوباما، نوشته‌اند «ما نباید به ایران اجازه بدهیم از چانه‌زنی به عنوان ابزار فریب و خرید وقت استفاده کند»! و دهها نمونه دیگر که در گزارش‌ها و ستون اخبار ویژه امروز کیهان به مواردی از آنها – فقط به عنوان مشتی از خروارها – اشاره شده است.
و اکنون باید از رئیس‌جمهور محترم و هیئت‌ بلندپایه همراه ایشان پرسید که آیا می‌توانند فقط به یک نمونه از واکنش مثبت و حاکی از امتیاز مقامات رسمی حریف که در پاسخ به «نرمش»! جناب روحانی ارائه شده باشد اشاره کنند؟! اگر پاسخ منفی است – که منفی است – دستاورد سفر چیست؟!
4- آخرین بخش از سفر نیویورک که باید آن را تأسف‌بارترین پرده و بزرگترین امتیازی دانست که رئیس‌جمهور محترم کشورمان به حریف داده است، مکالمه تلفنی ایشان با رئیس‌جمهور آمریکاست که در آخرین دقایق حضور رئیس‌جمهور کشورمان در نیویورک و هنگام ترک آمریکا به سوی ایران صورت پذیرفته بود. این رخداد از دو زاویه قابل ارزیابی است؛
الف: خانم سوزان رایس، مشاور امنیت ملی آمریکا بلافاصله بعد از انجام مکالمه تلفنی یاد شده در مصاحبه با سی.ان.ان گفت؛ تماس تلفنی با اوباما به درخواست آقای روحانی صورت پذیرفته و تاکید کرد این درخواست برای ما تعجب‌آور بود. رایس می‌گوید؛ ما در اوایل هفته که اوباما در نیویورک بود تمایل خود را برای ملاقات وی با روحانی اعلام داشتیم اما طرف ایرانی نپذیرفت، ولی امروز – جمعه – در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیس‌جمهور روحانی تمایل دارد در حالیکه می‌خواهد از نیویورک خارج شود با اوباما تماس تلفنی داشته باشد. از سوی دیگر‌ اما، آقای روحانی هنگام ورود به تهران اعلام کرد که درخواست مکالمه از سوی آمریکا بوده است.
و اکنون سوال این است که اگر درخواست مکالمه از سوی آقای روحانی بوده است، آیا نسبت دادن آن به آمریکایی‌ها با شعار «دولت راستگویان» در تناقض نیست؟! و چنانچه این درخواست از سوی آمریکایی‌ها بوده است، نشان‌دهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد و اندازه اعلام‌نظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست، بنابراین پرسش بعدی آن است که جناب روحانی و هیئت‌ بلندپایه همراه ایشان با چه تحلیل و تفسیری از ضرورت اعتماد به آمریکا یاد کرده و با آنهمه تبلیغات گسترده و پرحجم از تعامل اعتمادساز آمریکا به عنوان یکی از دستاوردهای سفر نیویورک یاد می‌کنند؟! و این چه «گام اعتمادسازی»! است که هیچیک از طرفین تماس حاضر نیستند مسئولیت آن را برعهده بگیرند؟!
ب: ممکن است گفته شود مگر یک تماس تلفنی صرفنظر از آن که کدام طرف در انجام آن پیشقدم شده است، چه امتیازی برای حریف تلقی می‌شود که در این‌باره باید گفت؛ آمریکا طی سی و چند سال گذشته و مخصوصا طی چند سال اخیر به مذاکره با ایران اسلامی نه برای حل و فصل مسائل فیمابین بلکه به «مذاکره برای مذاکره» نیاز مبرم و حیاتی داشته است، چرا که به وضوح می‌داند و بارها به صراحت اعتراف کرده است که انقلاب‌های اسلامی منطقه و نهضت‌های مقاومت از ایستادگی ایران اسلامی الگو گرفته‌اند بنابراین بلافاصله پس از مذاکره، می‌تواند انجام آن را با این پیوست برای دنیا و جهان اسلام – یعنی عقبه استراتژیک جمهوری اسلامی ایران – فاکتور کند که اگر الگوی شما ایران است، جمهوری اسلامی ایران نیز در نهایت و پس از سی‌ و چند سال مقاومت چاره‌ای جز تسلیم شدن در برابر آمریکا و متحدانش نداشته است! فقط نگاهی به انبوه تفسیرها و تحلیل‌ها و گزارش‌های منتشر شده از سوی رسانه‌ها و مقامات آمریکایی‌ و صهیونیستی بیندازید و ببینید که چگونه از مکالمه تلفنی مورد اشاره با عنوان «تسلیم ایران اسلامی»! و ضعف و ناچاری ناشی از فشار تحریم‌ها یاد کرده‌اند؟!
5- و بالاخره گفتنی است که انتظار گشایش اقتصادی از مذاکره و رابطه با آمریکا نهایت ساده‌لوحی است و به این نکته و مستندات آن خواهیم پرداخت.
حسین شریعتمداری
*******************************
واکنش جهان نیوز به انتقادات حسین شریعتمداری
اتحاد ملی، مصلحتی که نباید زیر آوار انتقادها بماند

تاریخ انتشار : يکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۰۷

انتقاد از رویکرد سیاست خارجی دولت یک حق ملی است اما در عین حال باید مراقب بود شیوه انتقادها به‌ گونه‌ای نباشد که منجر به القای تفرقه داخلی در ذهن طرف مقابل شود.
اتحاد ملی، مصلحتی که نباید زیر آوار انتقادها بماند
به گزارش جهان، قطعا اتفاقاتی که در نیویورک رخ داده است، برخی از نیروهای سیاسی داخلی را متاثر کرده و در بخش‌هایی از جامعه واکنش‌های منفی برانگیخته است همان‌طور که در بخش‌های دیگری از جامعه واکنش‌های مثبتی در پی داشته است.

تردیدی نیست که انتقاد از تیم سیاست خارجی دولت یازدهم حق فرد – فرد ملت ایران است و رسانه‌ها و بالاخص اندیشمندان سیاست نه تنها حق دارند از تیم سیاست خارجی دولت انتقاد کنند، بلکه بعضا وظیفه دارند با انتقادات خود تیم سیاست خارجی را از ورود به مهلکه‌های دیپلماتیک ممانعت کنند. تردیدی نیست که این‌گونه انتقاد کردن را هیچ دولتی نباید برای خود مضر بشمارد یا از آن فرار کند.

با این حال، در تنها کشور دارای حکومت شیعی که کرور کرور دشمن بین‌المللی و منطقه‌ای اطراف آن را گرفته‌اند، عاقلانه است که مصلحت اتحاد ملی فدای هیچ چیز دیگری نشود. بالاخص اینکه دولت یازدهم از این پس در کنش و واکنش سختی با نظام بین‌المللی قرار خواهد گرفت. آنچه در نیویورک دیده شد، تنها لبخندهای دیپلماتیک بود که در مرحله دیپلماسی کلان قابل فهم است اما آنچه در ژنو و پس از آن رخ می‌دهد، ورود به مرحله جزئیات است که تازه سختی کار از همان‌جا آغاز می‌شود.

در واقع از ۲۳ مهر، دور جدیدی از یک جنگ دیپلماتیک آغاز می‌شود البته با پوشش کلمات زیبا و فریبنده دیپلماتیک. در چنین فرآیندی تیم سیاست خارجی دولت یازدهم نیازمند حمایت داخلی است. این حمایت بعضا در لباس انتقاد آگاهانه خود را نشان می‌دهد اما در انتقاد کردن باید موارد و مصالح زیر را مورد توجه جدی قرار داد:

۱- مقام معظم رهبری حمایت خود را از دولت اعلام کرده‌اند و تا زمانی که این حمایت ادامه دارد، طبعا نیروهای معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی نیز شرعا حمایت از دولت را وظیفه خود می‌دانند و باید بدانند. البته همان‌طور که معظم‌له فرمودند، حمایت از دولت به منزله قبول داشتن کلیه اقدامات دولت نیست و بر این اساس انتقاد از جزئیات ممکن است.

۲- بدیهی است که اتفاقات کلان در سیاست خارجی چون در چارچوب سیاست‌های کلی نظام قرار می‌گیرند، طبق قانون اساسی در حوزه اختیارات رهبر انقلاب بوده و ایشان خود ضامن حرکت انقلاب اسلامی در مسیر ارزش‌ها و آرمان‌ها هستند. بنابراین اشراف معظم‌له نسبت به رعایت ارزش‌ها در عرصه سیاست خارجی قطعا از محافل سیاسی بیشتر است و نیروهای انقلاب اسلامی نیز قطعا موظف به اعتماد به معظم‌له هستند. بنابراین اگر در جایی تغییر سیاستی لازم باشد، رهبر معظم انقلاب اسلامی قطعا اعلام خواهند کرد و تا زمانی که ایشان چیزی را اعلام نکرده‌اند، پیشی گرفتن بر ایشان نه عقلا و نه شرعا جایز نیست.

۳- قطعا انتقاد از شیوه کار دستگاه سیاست خارجی لازم است اما بهتر است این انتقادات اولا با لحن احتیاط‌آمیز صورت پذیرد تا دشمن خارجی را به طمع نیندازد و ثانیا با رویکرد علمی صورت پذیرد تا به حال تیم سیاست خارجی فایده داشته باشد. چه بسیارند فارغ‌التحصیلان و دانش‌پژوهان مبرز در رشته‌های مختلف تحصیلی که نظرات خوبی دارند که به درد مسئولین می‌خورد اما جایی برای ابراز آنها نمی‌یابند.

۴- محافل سیاسی و رسانه‌ای داخلی باید قدرت تیغ انتقاد خود را بیشتر متوجه طرف مقابل کنند. تردیدی نیست که جمهوری اسلامی در مساله هسته‌ای طرف مظلوم است و بنابراین انتقاد تند از ظالم همواره وظیفه ماست. نباید در کشاکش اختلافات داخلی فراموش کنیم که دشمن مشترکی داریم که می‌خواهد سر به تن هیچ‌کدام از ما نباشد.

۵- مساله هسته‌ای یک مساله ملی است و حقوق هسته‌ای ایران خطوط قرمز ملی محسوب می‌شوند. باید به ملت ایران اعتماد کرد و دانست که اجازه نخواهد داد هیچ‌کس از این حقوق عدول کند. آنهایی که مصاحبه اخیر سی‌ان‌ان با شهروندان تهرانی در شمالی‌ترین نقطه تهران را دیده‌اند، حتما اذعان می‌کنند که مردم ایران گهگاه در این مصاحبه چنان عزتمندانه سخن گفتند که گوی سبقت را از مسئولین هم ربودند.

۶- توان دیپلماتیک ما در همبستگی کامل با توان بسیج داخلی ما قرار دارد. این توان بسیج داخلی که همان اتحاد ملی در چارچوب نظام اسلامی است نباید فدای هیچ چیز بشود. اگر پیروزی می‌خواهیم چاره‌ای از وحدت کلمه نداریم و اهالی سیاست بیش از هرکس باید به این نکته توجه کنند.
**************************
gave-samiriاتحاد و عبور از منیت ها؛ رمز عبور از شرایط فعلی؛
گوساله ی سامری اصلاح طلبان !

روشنفکران بی درد و ظاهر بین ، ابزارهای بسیار مهمی در ایجاد تمایلات لیبرالیستی و هواداری از مدرنیته ی ابزاری هستند که نشخوار کننده افکار برآمده از کانون تفکرات دانشگاهای امپریالیسم هستند و عدالت خواهی و حمایت از فقرا و مستضعفان را آرمانخواهی بیهوده تلقی می کنند و در مفهوم عدالت فقط رفاه حداقلی را برای دهک های پایین جوامع خواستارند و آنهم نه از سر دلسوزی انسانی بلکه فقط برای حفظ جامعه از شورش های گرسنگان و تهیدستان…
«عماریون»- علی ناییجی/ امروزه امپریالیسم یکه تاز میادین است مفهوم سازی می کند و آنچنان در جهان رسانه ، منظرآرای اذهان ملت ها می کند که گویی وحی منزل است و می باید همه ی دولت ها در صف آمریکا برای نابودی مابه ازای آن مفهوم ، ملت های خود را درگیر کنند.

تروریسم چنین مفهومی است که با خودزنی آمریکا در 11 سپتامبر توجیه گر حضورش در خاورمیانه شد و دیگران نیز به تاسی از ایشان عمل کردند کسی را یارای مقابله با مفهوم جا افتاده ی اینچنینی نبود همانطور که مفهوم هولاکاست سالیانی دراز در اذهان رسوب کرد گویی 50 میلیون نفر کشته شده در حنگ باید در زیر غبار تاریخ فراموش شوند و شش میلیون یهودی! باید همیشه مرگشان تازگی خود را حفظ کنند تا دست آویز حضور صهیونیزم درفلسطین باشد و توجیه گر کشتارهای همچون صبرا و شتیلا و … باشد هر آنکس که خلاف آن گوید در سرزمین های به اصطلاح مهد دموکراسی می باید زندان را بجان بخرند و یا مفهوم دموکراسی که همه موظف اند تعریف اینان را بپذیرند والا می باید با خونشان و ویرانی کشورشان بهای آن را بپردازند.

قبول این مفهوم سازی هایشان یعنی اولین گام در وارد شدن به بازی مرگبار آنان است مفهوم فردگرایی در زندگی اجتماعی شان مفهومی مقدس است که همچون دیگر مفاهیم آیین لیبرالیسم از یک پارادوکس رنج می برد فرد در زیر چنبره ی این مفهوم سازی هایی امپریالیسم مچاله می شود و در کانالی که برایش ایجاد کرده اند بدانسویی می رود که اتاق فکر انحصارگران سرمایه ، برایش مسیریابی کرده اند و آنان در چاه فقر ی دهشتناک می افتند که همچون معتادان مواد توهم زا ، سرمست سراب آزادی اند گویا سرمایه داری آنان را در بهشت اختیاربا همه ی امکانات ، رها نموده حال آنکه بقول ماکس وبر در قفسی زرین زندگی خود سپری می کنند.

در چنین فضایی روشنفکران بی درد و ظاهر بین ، ابزارهای بسیار مهمی در ایجاد تمایلات لیبرالیستی و هواداری از مدرنیته ی ابزاری هستند که نشخوار کننده افکار برآمده از کانون تفکرات دانشگاهای امپریالیسم هستند و عدالت خواهی و حمایت از فقرا و مستضعفان را آرمانخواهی بیهوده تلقی می کنند و در مفهوم عدالت فقط رفاه حداقلی را برای دهک های پایین جوامع خواستارند و آنهم نه از سر دلسوزی انسانی بلکه فقط برای حفظ جامعه از شورش های گرسنگان و تهیدستان است افراد طبقات پایین جامعه و حتی اقشار متوسط جوامع می باید تولید خدمت و ثروت کنند تا عده ایی اندک از نعمات این دنیا استفاده کنند.

در قرن بیستم شاهد مبارزان و روشنفکرانی بودیم که با گرایشات متفاوت ، مخالفت با امپریالیسم و سرمایه داری را پیشه و مرام خویش کردند اما در این مصاف شکست های سختی را تجربه کردند و امروزه فقط کورسوی اندیشه هایشان در لابلای کتب باقی مانده است ولی در اواخر همین قرن پیری برآمده از حجره های طلبگی دینی ، بیرق مبارزه برداشت و توانست ژاندارم منطقه ایی بسیار مهم ، را به زباله دان تاریخ پرت کند وبا طرح ولایت فقیه ، ولایت نامرئی لیبرالیسم را در اذهان و اعمال به چالشی سخت بکشاند و دلهایی را مسخر کرد که در مقابله با خشم امپریالیسم ، مقاومت بی بدیلی را آفریدند و آنچنان متفکرینشان را در مفهوم سازی با تبیین مفاهیم جدید درگیر ساختند که صفحات زیادی از کتابهایشان اختصاص به آن یافت بدینسان برخی تئوری هایشان براحتی رنگ باخت ولی هیچگاه بیکار ننشستند با استفاده از متفکرین شیعه ! نهضت پروتست را به تاسی از تاریخ نضج سرمایه داری به راه انداختند امثال سروش و … سردمداران آن و در طیف پایین تر شیفتگان زندگی غربی ، ناجوانمردانه به بنیان های این تفکر انقلابی تاختند و در این کارزار نابرابر ، ایستادگی انقلابیون مثال زدنی است که پس از رحلت معمار این طریق ، شاگرد خلف اش ، پرچم کارزار را بدست گرفت و بر همان مشی ، جامعه را رهبری نمود و انقلاب در جمیع ابعاد چنان قدرتی را بهم زد که در سراسر جهان مریدانی جان بر کف پیدا نمود ولی زمزمه های طیفی تشنگان قدرت از درون زمزمه های سازش با استکبار را در بوق کردند و تسلیم را غایت عمل خویش قرار دادند می خواهند این عزت را به پای ظالمان قربانی کنند و در آرزوی چنین روزی مفاهیم سازی هایی همچون اینکه ما باید از انقلاب خود صیانت کنیم و مصلحت پیشه کنیم و رفاه عامه را باید فراهم کنیم تیشه به ریشه ارزش هایی می زنند که پایش خون هایی ریخته شده که در عطر آن ، غنچه های امید را در قلوب مظلومان جهان شکوفا کرده است.

روشنفکران پروتست ، زخم بر اندیشه ها زدند و اینان با نشان دادن گوساله ی سامری برخی از جوانان را مست و مدهوش ، پیرو خود کردند تا در زیر سریر اینان کف زنند و هورا بکشند و قصه ی گورباچف را در این سرزمین تکرار کنند.

متاسفانه نمی دانند که آمریکا گام های خود را شمرده شمرده بر می دارد و به لبخندها و پاچه خواری ها فقط تا تاریخ رسیدن به حد پیروزی کامل خویش ، توجه دارد سپس براحتی شیرینی قدرت و سرمایه را بر کام انقلابیون دیروز و شیفتگان لیبرالیسم امروز تلخ می کند مثال بسیار زیاد است از شاه ایران تا مبارک و صدام و قذافی و حتی مرسی و…. همگان زخم خورده ی اربابان خویش اند.

انقلابیون هشیار باشید با اتحاد و عبور از منیت ها آماده باشید که بزنگاه دیگری در راه است غفلت نکنید کینه ها را از جمع خود دور کنید و گوش بفرمان رهبری ، همه ی حرکات را رصد کنید اتاق فکر قدرتمندی را ایجاد کنید تا مکر ماکرین را از ساحت انقلاب بخودشان برگردانید امروز را دریابید که فردا خیلی دیر است.
***************************
خيانت سكوت
محمد مهدي اسلامي

رحا نیوز
به خوبي به ياد دارم كه برخي دوستان فعال در بسيج دانشجويي؛ نقل مي كردند كه روحاني چگونه آنها را به خاطر اعتراضاتشان مقابل كاخ سعد آباد تشويق كرده بود. موضوع مربوط به اواخر مهرماه ده سال قبل است؛ زماني كه روحاني ميزبان وزراي خارجه فرانسه، انگلیس وآلمان بود و صداي مخالفت دانشجويان با مذاكره، سبب تقويت قدرت مذاكره گنندگان در برابر دشمن شده بود؛ تا جايي كه از دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي نقل شد كه جك استرو، وزير امور خارجه انگليس گفته بود دولت ايران با يك برنامه از پيش طراحي شده اين دانشجويان را مقابل سعدآباد جمع كرده تا اهرم فشاري براي دولت بريتانياي كبير در مذاكرات باشد.
اينكه آن مذاكرات دچار چه خطاهاي راهبردي بود، چرا نتيجه نداد و … موضوع بحث فعلي نيست؛ اين يادآوري نوعي «دفع دخل مقدر» است براي كساني كه مي خواهند بگويند كه اگر صداي اعتراضي بلند گردد، به منزله تضعيف ديپلماسي كشور است. بر خلاف نظريه اين تفكر، معتقدم انتقاد مستدل و نيز مطالبه عدم تسليم شدن در برابر فشار غرب؛ نوعي تقويت و كمك به روند مذاكرات است.

مقدمه دومي هم لازم است. اينكه مدعي هستند اين مذاكرات پس از ديدار با رهبري بوده است و قطعا با نظر موافق ايشان رخ داده است. كافي است كه سخنراني آغاز سال امام خامنه اي را بار ديگر بخوانيم. گويي پاسخي به ادعاهاي وقيحانه اوباما در سازمان ملل است. (همان كه برخي با خوشبيني غيرواقعي تلقي مثبت از آن دارند) در پايان دقايقي طولاني رهنمودهاي ايشان در خصوص مذاكره، فرمودند » آمريكائی‌ها مرتب از راه‌های گوناگون به ما پيغام مي دهند كه بيائيد درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ای گفتگو كنیم … آمریكا و جمهوری اسلامی دو به دو، درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ای ایران بحث كنند.. من به این اظهارات خوشبین نیستم، اما مخالفت هم ندارم» و در ادامه فرمودند «همین‌جا من این را بگویم كه از جمله‌ی تاكتیكهای تبلیغاتی اینها این است كه گاهی شایع میكنند كه از طرف رهبری، كسانی با آمریكائی‌ها مذاكره كردند؛ این هم یك تاكتیك تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است… در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، كسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ كه ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاكره كرده‌اند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بوده‌اند كه خطوط قرمز رهبری را رعایت كنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت كنند.»
بار ديگر در ديدار اخير خود با فرماندهان سپاه و اندكي پيش از مذاكره اخير فرمودند » ما مخالف با حركتهاى صحيح و منطقى ديپلماسى هم نيستيم؛ چه در عالم ديپلماسى ، چه در عالم سياستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چيزى هستم كه سالها پيش اسم‌گذارى شد «نرمش قهرمانانه» نرمش در يك جاهايى بسيار لازم است، بسيار خوب است؛ عيبى ندارد، اما اين كشتى‌گيرى كه دارد با حريف خودش كشتى ميگيرد و يك جاهايى به دليل فنّى نرمشى نشان ميدهد، فراموش نكند كه طرفش كيست؛ فراموش نكند كه مشغول چه كارى است؛ اين شرط اصلى است؛ بفهمند كه دارند چه‌كار ميكنند، بدانند كه با چه كسى مواجهند، با چه كسى طرفند، آماج حمله طرف آنها كجاى مسئله است؛ اين را توجّه داشته باشند.»
كافي است براي فهم دقيقتر نگاه امام امت به مقوله مذاكره با آمريكا، جستجويي در پايگاه اطلاع رساني ايشان داشته باشيم تا با دستي پر برگرديم. به ديگر سخن عدم مخالفت به معناي موافقت نيست.
حال اينكه چرا بايد كار امت اسلامي به نقطه اي برسد كه انديشمندي كه راهنمايي هايش همواره مطابق صلاح امت بوده است؛ از ارشاد چشم بپوشد و تنها به كاستن از ضررهاي يك روش با تعيين خط قرمز بيانديشد، مهلتي ديگر مي خواهد تا كارنامه مان را بازنگريم و خطاهايمان را دريابيم. اما امروز، شايد اصلي ترين وظيفه كساني كه خود را سرباز ولايت مي دانند؛ تبيين واقعيات است كه جايگاه دشمن چيست؟
باعث تاسف است كه برخي چنين القا مي كنند كه دوستي با آمريكا حلال مشكلات خواهد بود؛ آيا دولتي كه براي تحريم ايران مسيري را پيموده است كه در تاريخ تحريمهاي جهاني بي سابقه است ( و برخي ابعاد آن همچنان ناگفته مانده است) صرفا با يك مذاكره و لبخند از خصومت چشم خواهد پوشيد؟ سرريشه هاي اين دشمني عميق حتي در نطق سازمان ملل اوباما نيز بيرون زده بود و با اندك تأملي كنه آن قابل لمس است. اگر امروز نتوانيم بصيرتمان را در شناخت دشمن افزايش دهيم، در معركه مذاكره زمين گير خواهيم شد؛ از اين رو معتقدم كه سكوت امروز با توهم هايي همچون عدم تضعيف مذاكره كنندگان خيانت است. امروز هنگامه پاسخ به «اين عمار» است…
*****************************
ahmadi-byby7واکنش احمدی‌نژاد به گفتگوی روحانی و اوباما
تاریخ انتشار : يکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۵۰
رئیس جمهور سابق به گفتگوی روحانی و اوباما واکنش نشان داد.
واکنش احمدی‌نژاد به گفتگوی روحانی و اوباما
به گزارش جهان، روزنامه آرمان روابط عمومی از حامیان خانواده آقای هاشمی، نوشت:
رئیس‌جمهور سابق ایران در حالی که قصد داشت وارد ساختمان لاله شود، با خبرنگار سایت خبری تیک مواجه شد.
خبرنگار از او پرسید که نظرتان در مورد سخنان دکتر روحانی در سازمان ملل و تقاضای اوباما برای گفت‌وگوبا ایشان چیست؟
احمدی‌نژاد گفت: من نمی‌دانم کلاً !
وی با بیان این که «اصلا نمی‌داند ماجرا چیست»، خطاب به خبرنگار گفت «چه می‌دونم وا…» وقتی خبرنگار ، ماجرای تماس اوباما را برایش تعریف کرد، در حالی که از آن خنده‌های همیشگی خبری نبود گفت: حتما این کار درست بوده دیگه!
******************************
shamkhaniتحلیل شمخانی از سفر روحانی به نیویورک

شمخانی نماينده مقام معظم رهبري و دبير شورايعالي امنيت ملي طی یادداشتی به تحلیل سفر حجت الاسلام روحانی به نیویورک پرداخت.
تابناک: شمخانی نماينده مقام معظم رهبري و دبير شورايعالي امنيت ملي طی یادداشتی در روزنامه ایران به تحلیل سفر حجت الاسلام روحانی به نیویورک پرداخت و نوشت:

در طول سه هفته گذشته، افکار عمومي داخلي و رسانه‌هاي گروهي خارجي به صورت کم سابقه‌اي بر موضوع نخستين حضور رئيس دولت يازدهم، جناب آقاي دکتر حسن روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل متحد و گفت‌وگوي ايشان با جامعه جهاني متمرکز بود.

اين رويداد مهم پس از سخنراني رئيس‌جمهور ايالات متحده امريكا که در نوبت صبح روز سه‌شنبه هفته گذشته صورت پذيرفت در بعد از ظهر همان روز به وقت نيويورک به وقوع پيوست. اقبال کم نظير مردم کشور ما به اين رويداد که تا پاسي گذشته از شب، پخش مستقيم آن را از طريق رسانه‌هاي تصويري پيگيري کردند در کنار بازتاب‌هاي گسترده رسانه‌اي سخنراني رياست محترم جمهوري نشان مي‌دهد که اين سفر و دستاوردهاي آن به عنوان فصل جديدي در اقدام‌هاي راهبردي جمهوري اسلامي ايران در حوزه ديپلماسي مورد توجه و تحليل داخلي و جهاني قرار گرفته است.

– اما زمينه‌ها، اهداف و دستاوردهاي گام اول دولت تدبير و اميد در حوزه تعامل سازنده با جهان:

1- هوشمندي، تيز بيني، موقع‌شناسي و درايت رهبر معظم انقلاب اسلامي در حوزه تعيين راهبرد و هدايت فرآيند قدرت‌سازي و بهره‌گيري از آن در عرصه تعاملات خارجي و تامين منافع ملي، واقعيتي است که دوست و دشمن به آن اذعان داشته و همواره از آن به عنوان يکي از درخشان‌ترين جنبه‌هاي شخصيتي ايشان نام مي‌برند.

تاريخ نزديک به ربع قرن رهبري ايشان و گذر موفق کشور از گردنه‌هاي سخت و چالش‌هاي شکننده داخلي و خارجي نيز گواه صادقي بر اين مدعاست. اما اين ظرفيت ارزشمند زماني توانسته است به صورت صددرصد تبديل به دستاورد ملموس در حوزه منافع ملي شود که کارگزاران اجرايي کشور نيز در مقام ايفاي وظايف حرفه‌اي خود با شناخت کامل ملاحظات و رويکردهاي مورد نظر ايشان به وظايف تخصصي خود درست عمل کرده باشند.

متأسفانه در برخي ادوار، مسئولين دستگاه‌هاي مختلف کشور با فهم ناقص و یا بعضاً متناقض از رويکردهاي کلان رهبري، نه تنها موفق به عملياتي‌سازي جنبه‌هاي اجرايي منويات ايشان نگرديدند بلکه با رفتارهاي غير حرفه‌اي موجبات افزايش هزينه‌هاي نظام، انقلاب و رهبري در عرصه کسب و ارتقاي منافع ملي کشور گردیدند.

2- فرآيند برگزاري يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري که با تدبير و گفتمان واقع گرايانه رهبر معظم انقلاب و حضور باشکوه مردم قهرمان کشورمان به حماسه سياسي مبدل شد در کنار اقدام‌ها و مواضع ايشان طي دو ماه گذشته که تبديل به کليد واژه‌هاي راهبردي در ادبيات سياسي شد را بايد به عنوان بستر‌سازي مدبرانه به منظور ايفاي نقش جديد دولت در عرصه‌هاي داخلي و خارجي مورد توجه و مداقه قرار داد. اين سرمايه گرانقدر که توشه راهبردي کم نظيري در حوزه قدرت‌سازي از مؤلفه‌هاي نرم است، شرايطي را رقم زد تا دستگاه‌هاي ذيربط کشور با همفکري، همکاري و همدلي مثال زدني بتوانند طراحي نويني را در عرصه سازماندهي و ساماندهي فضاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي کشور و بهره‌گيري ازآن در تعاملات ديپلماتيک به مورد اجرا گذارند.

3- بي‌شک سخنان دقيق، سنجيده و پرمحتواي رياست محترم جمهوري اسلامي ايران در مجمع عمومي سازمان ملل متحد که همراه با تبيين بدون تنازل مواضع اصولي و ارزشي نظام بود، مصداق قابل تحسين بهره‌گيري خردمندانه از ظرفيت‌هاي ايجاد شده از سوي رهبر معظم انقلاب در عرصه ديپلماسي بوده و گام محکم و متيني است که دستگاه اجرايي کشور در حوزه تعامل سازنده با جهان بر داشته است.

رفتار و گفتار برنامه‌ريزي شده رياست محترم جمهوري اسلامي ايران در نيويورک، حرکتي نظام‌مند و نه اقتضايي در مسيري نشانه‌گذاري شده و چارچوب‌مند بوده و دستاوردهاي آن را نيز مي‌بايست با محک اهداف تعيين شده و نه انتظارات و آمال رسانه‌اي مورد ارزيابي قرار داد.

4- در آستانه سفر جناب آقاي دکتر روحاني و پس از حضور ايشان در نيويورک، گمانه زني‌هاي متعدد و متنوعي از سوي اصحاب قلم و تريبون در داخل و خارج از کشور پيرامون اين سفر و دستاوردهاي آن مطرح شده بود.

پس از سخنراني ايشان در مجمع عمومي نيز تحليل‌هاي گسترده‌اي از بيانات ايشان در رسانه‌هاي داخلي و خارجي منتشر شد ليکن در کنار اعلام مواضع اصولي و دائمي کشور درخصوص موضوع‌هايي چون تروريسم، اشغالگري، نظامي‌گري و توسعه خشونت، مهمترين بخش اظهارات رئيس‌جمهور را که بايد از آن به عنوان چارچوب اصلي سخنراني ايشان ياد کرد، اشاره هوشمندانه جناب آقاي دکتر روحاني به عزم کشورمان براي کاهش تنش در روابط و آمادگي ايران براي مديريت اختلافات بود.

بيان اين راهبرد مهم، مبين اين واقعيت است که رهبران ايران در عرصه ديپلماسي، نگاهي واقع‌گرا داشته و به ايجاد تعادل ميان واقعيت‌ها و مقدورات معتقد هستند. در اين ميان هر چند تاکنون نيزگفتار و رفتار مخالفان و دشمنان حرفه‌اي جمهوري اسلامي ايران که با ارتکاب فجيع‌ترين جنايات ضدبشري مجموعه قوانين و هنجارهاي حقوقي و انساني را به سخره گرفته‌اند به عنوان سند روشني بر حقانيت کشورما پيش روي افکار عمومي و ناظران منصف در عرصه بين‌المللي وجود داشته است ليکن تاكيد دوباره رياست محترم جمهوري اسلامي ايران در بزرگترين اجتماع سياسي رهبران جهان بر مواضع صلح‌طلبانه و آشتي جويانه کشورمان اقدام بايسته‌اي بود که ضمن انزواي بيش از پيش مخالفان و دشمنان کينه توز ايران اسلامي، تمسک به هرگونه بهانه غير واقعي را ازآنان سلب نمود.

5- اگرچه ادبيات متفاوت و محترمانه رئيس‌جمهور ايالات متحده امريكا در مورد ايران در نطق مجمع عمومي، موضوعي قابل بررسي مي‌باشد ليکن نمي‌توان انتظار داشت که کاهش اختلافات سي و چند ساله جمهوري اسلامي ايران و ايالات متحده امريكا که از پيچيدگي‌هاي قابل ملاحظه‌اي نيز برخوردار است تنها با رد و بدل کردن چند جمله غير خصمانه و لبخندهاي رايج ديپلماتيک پايان پذيرد. بي‌شک دستيابي به چارچوبي واقع گرايانه، مرحله‌اي و مبتني بر شرايط برد-برد، نيازمند بهره‌گيري از الگويي جامع و مانع است. رياست محترم جمهوري اسلامي ايران با تاكيد بر ضرورت دستيابي به اين الگو از آن به عنوان مديريت اختلافات نام برد و اراده سياسي جمهوري اسلامي ايران براي گام نهادن در مسير عمل مشترک در چارچوب الگوي ذکر شده را اعلام کرد.

6- محتواي نطق‌هاي ارائه شده از سوي رؤساي جمهور ايران و امريكا در مجمع عمومي سازمان ملل متحد نشان مي‌دهد که براي نخستين بار وزن جنبه‌هاي همگرا- هرچند در موضوعات کلي- در اظهارات دو رئيس‌جمهور بيشتر از جنبه‌هاي متضاد بود. اين مهم ضمن آنکه تأييد‌كننده واقعيتي روشن به نام وجود اختلاف در رويکردهاي دو کشور مي‌باشد، از نگاه جديد دو کشور در بيان وجوه اشتراک -هر چند اندک- حکايت مي‌کند.

در گفتار دو رئيس‌جمهور، موضوعات مشترکي چون پذيرش حقوق هسته‌اي ايران، تاكيد بر فتواي رهبر معظم انقلاب درخصوص حرمت سلاح کشتار جمعي، نفي خشونت و افراط گري، تعهد به ديپلماسي براي حل و رفع اختلافات و تعيين نقطه تماس براي گفت‌وگو مورد اشاره قرار گرفت که نشانه‌هاي معني‌داري از وجود زمينه‌هاي مثبت براي مديريت اختلافات مي‌باشد.

دکتر روحاني به نمايندگي از جمهوري اسلامي ايران به صراحت بر عزم راهبردي کشورمان براي مديريت اختلافات سخن گفت و تاكيد کرد که صلح در دسترس است.

اينک اين فرصت براي ايالات متحده امريكا فراهم شده است که در آزموني جهاني نشان دهد که به ديپلماسي معتقد است يا مي‌خواهد همچنان گفتمان بي‌حاصل مبتني بر لوله توپ‌ها، لانچر موشک‌ها و غرش بمب افکن‌ها را پيگيري نمايد.

نماينده مقام معظم رهبري و دبير شوراي‌عالي امنيت ملي

****************************
abas-saliminaminدلایل اصرار آمریکا برای مذاکره با ایران/ مشکل ما با آمریکا این‌نیست که ارتباط مستقیم‌وگفتگو نداشته‌ایم
تاریخ انتشار : يکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۸
کارشناس مسائل سیاسی، با تاکید براینکه روحانی تعهد داده است که هرگز قصد ندارد از آرمان ها و حقوق اساسی آنان کوتاه بیاید، گفت: به نظر می رسد که این تجربه هم تاییدی خواهد بود بر تجربه های گذشته که اگر ما با آمریکا هم رابطه داشته باشیم هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد بلکه نسل جدید را مجرب تر و نسبت به اهداف شوم آمریکا آشناتر خواهد کرد.
دلایل اصرار آمریکا برای مذاکره با ایران/ مشکل ما با آمریکا این‌نیست که ارتباط مستقیم‌وگفتگو نداشته‌ایم
به گزارش جهان، عباس سلیمی نمین در گفتگو با مهر ،با اشاره به دستاوردهای سفر روحانی به نیویورک گفت: سفر ریاست جمهوری به مجمع عمومی سازمان ملل ابعاد مختلفی دارد که باید با توجه به جهات مختلف مورد بررسی قرار گیرد.

وی افزود: قطعا در این زمینه هم دیپلماسی عمومی، تاثیرگذاری بر جریانات سیاسی موجود در آمریکا و ملت هایی که نمایندگانی را در سازمان ملل داشتند و مقامات برجسته ای از آنان برای شرکت در این اجلاس به نیویورک اعزام شده بودند مدنظر بوده است و اینکه سفر رئیس جمهور در هر کدام از این حوزه ها چه دستاوردهایی داشته است، هر کدام بحث جداگانه ای را می طلبد.

وی با اشاره به واکنش مطبوعات داخلی و خارجی نسبت به مذاکرات صورت گرفته در نیویورک، گفت: آنچه که در مطبوعات آمریکا و هم در داخل کشور بر آن دامن زده شده بحث تغییر در روش‌های ما و آمریکایی ها نسبت به یکدیگر بود؛ اما روحانی بارها تاکید کرده است که این توانمندی را دارد تا با شیوه های دقیق تری و بدون عدول از ارزشها، از منافع ملت ایران دفاع کند و طبیعی است چون این ادعا و این سخن توانسته بود از ملت ایران کسب رأی کند لذا نظام هم باید این فرصت را به دولت می داد تا اینکه مشخص شود آیا مشکلات ما با سردمداران آمریکا به بحث شیوه های ما برمی گردد یا به سیاست های سلطه طلبانه آمریکا و این باید در میدان عمل ثابت شود تا این مطلب یکبار دیگر محک بخورد.

این کارشناس مسائل سیاسی، با اشاره به ماهیت سران نظام سرمایه داری غرب گفت: بعد از ملاقات‌های جان کری و وزیر خارجه انگلیس با ظریف، مصاحبه هایشان نشان می داد که به هیچ وجه تاثیری از این ملاقات رودرو و مستقیم نگرفتند و لحنشان هیچ تغییری نکرده است.

وی با بیان اینکه باید یکبار دیگر فرصتی ایجاد می شد تا کسانیکه آمریکا را در میدان عمل نیازموده اند و تا حدی متاثر از تبلیغات دیپلماسی عمومی آمریکا قرار گرفته اند برایشان مشخص می شد که مشکل ما با آمریکا این نیست که با این کشور ارتباط مستقیم و گفتگو نداشته ایم، گفت: مشکل ما با آمریکا سیاستی است که آنان دنبال می کنند و آن سیاست و منافع علیه مصالح ملت ایران است و ما باید این را دوباره مورد آزمون قرار دهیم نه برای کسانیکه امریکا را قبلا آزموده اند بلکه برای نسل جدید .

سلیمی نمین افزود: از آنجایی که روحانی این تعهد را به ملت ایران داده که هرگز قصد ندارد از آرمان ها و حقوق اساسی آنان کوتاه بیاید، به نظر می رسد که این تجربه هم تاییدی خواهد بود بر تجربه های گذشته؛ که اگر ما با آمریکا هم رابطه داشته باشیم هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد بلکه نسل جدید را مجرب تر و نسبت به اهداف شوم آمریکا آشناتر خواهد کرد.

وی همچنین در مورد تغییر رویکرد آمریکا نسبت به ایران گفت: اینکه آمریکا می خواهد با ما مذاکره کند به دلیل تغییر محتوا و رویکردشان نیست؛ اصرار آنان به این دلیل است که انقلاب اسلامی یک شاخص برای بسیاری از ملت های دنیا است که می خواهند از انقلاب ملت ایران کسب تجربه کنند و الهام بگیرند و این تجربه آن است که بدون امریکا هم می توان در جهان معاصر زیست و سعادتمند تر هم بود چراکه امروز می بینیم بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین که زیر سلطه آمریکا هستند وضعیتشان بسیار بدتر از کشورهایی است که توانستند خودشان را از سلطه آمریکا در همین قاره خارج کنند.

کارشناس مسائل تاریخی، با بیان اینکه تمام صحبت های رئیس جمهور آمریکا در سازمان ملل معطوف به ایران بود، تصریح کرد: این اصرار آمریکایی ها نشان می دهد که ایران چقدر برای آمریکایی ها مهم است؛ چراکه این کشور در جهان اسلام دچار بحران است و جهت گیری ملت ایران در نفی سلطه بسیار برای امریکایی ها سنگین و پرهزینه بوده است بنابراین اگر موفق شوند مردم ایران را پای میز مذاکره بنشانند این تلقی را می توانند به دنیا منعکس کنند که ایران هم در نهایت پای میز مذاکره نشست در حالیکه رییس جمهور کمترین عدول را از ارزشها و اصول نخواهد داشت بنابراین امریکا هم دشمنی های خود را در قبال ایران ادامه خواهد داد.
*****************************

اعطای نشان نصر از سوی رهبر انقلاب به حسن روحانی

اعطای نشان نصر از سوی رهبر انقلاب به حسن روحانی

موفقیت دیپلماتیک روحانی ؛ رهین پشتیبانی هوشمندانه رهبر انقلاب
ریاست جمهوری روحانی که مورد اعتماد و وثوق شخص رهبری است، دغدغه راهبردی رهبر معظم انقلاب یعنی «مذاکره کننده معتمد ،متخصص و مجرب» مرتفع شده است؛ هر چند که قاعدتاً همه مراحل این فرایند ، تحت نظر رهبری خواهد بود.
عصرایران – اگر امروز مردم ایران از نشانه های گشایش در روابط کشورشان با آمریکا ، در عین حفظ عزت و منافع ملی شان خرسند هستند و حسن روحانی را به عنوان کسی که توانست این تابو را بشکند ، می ستایند، اما واقعیت این است که روحانی تنها با پشتوانه رهبری می توانسته چنین کار بزرگی را صورت دهد.
زمانی که روحانی راهی نیویورک شد، اعلام کرد که با اختیارات کافی برای مذاکره در زمینه های مختلف، به این سفر می رود. او در چند روز اقامتش در مقر سازمان ملل ، چه در نطق ها، چه در مصاحبه ها و چه در مکالمه کوتاه تلفنی اش با اوباما ، ذره ای از ارزش های نظام جمهوری اسلامی و منافع ملی کوتاه نیامد تا به قول محمد جواد ظریف، ثابت شود که «در یک مذاکره خوب نیازی به عدول از مواضع نیست.»
رهبر معظم انقلاب نوروز امسال تصریح کرده بودند که با مذاکره با آمریکا مخالفتی ندارند ولی در عین حال ، مذاکره برای مذاکره ، مذاکره برای فریبکاری و مذاکره برای تمکین را رد کرده و تأکید داشته بودند: «اگر آمریكایی ها واقعاً تمایل به حل موضوع هسته ای ایران دارند ، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی سازی هسته ای ایران برای اهداف صلح آمیز اعتراف كنند.»
و افزوده بودند:»اگر آمریكائیها صادقانه می خواهند ، قضایا تمام شود ، راه حل پیشنهادی ما این است كه در گفتار و عمل ، دست از دشمنی با ملت ایران بردارند.»
اینک آمریکایی ها اولین توصیه رهبر انقلاب در خصوص پذیرش حق غنی سازی صلح آمیز را جامه عمل پوشانده اند و همین ، باعث شد دست روحانی برای ادامه مسیر دیپلماسی بازتر باشد.
شرط بعدی رهبری نظام اما مهم تر است و باید دید در ادامه راه ، آیا آمریکایی ها در عمل ، مسیر عداوت را کنار خواهند گذاشت یا نه؟
حرکت به سمت رفع تحریم ها ، یکی از نشانه های این رویکرد می تواند باشد و الّا اگر واشنگتن بخواهد همچنان در مسیر تشدید فشارها بر ایران گام بردارد، رهبر معظم نظام نیز اجازه نخواهند داد جاده مذاکره با آمریکا یک طرفه باشد.
اگر رهبر معظم انقلاب ، قبل از سفر روحانی به نیویورک ، اختیارات لازم را به رئیس جمهور برای فتح باب در خصوص گفت و گوی عزتمندانه با آمریکا را نمی دادند ، رئیس جمهور هرگز نمی توانست صحنه عمل را بدین گونه که شکل گرفت بچیند.
به نظر می رسد، با روی کار آمدن روحانی، یکی از مهم ترین دغدغه های رهبر معظم انقلاب در باب مذاکره با امریکا رفع شده است چه آن که کنش و واکنش های دیپلماتیک ، ظریف کاری های پیچیده ای دارد که اگر تیم مذاکره کننده داخلی به آنها واقف نباشد، نتیجه برای کشورمان خسارت بار خواهد بود.
رهبری نظام، هوشمندانه بر این نکته حساس واقف هستند و لذا با ریاست جمهوری روحانی که مورد اعتماد و وثوق شخص رهبری است، دغدغه راهبردی ایشان یعنی «مذاکره کننده معتمد ،متخصص و مجرب» مرتفع شده است؛ هر چند که قاعدتاً همه مراحل این فرایند ، تحت نظر رهبری خواهد بود.
روحانی و ظریف ، هر چند در خط مقدم دفاع از منافع ملی در جبهه جدید دیپلماسی هستند ولی پشتیبان آنها در این عرصه ، رهبری معظم انقلاب هستند و البته مردمی که حماسه 24 خرداد را آفریدند.

***************************
سفر متفاوت
نويسنده : مسعود پزشکيان

مردم سالاری ـ هفتم مهرماه 92
سفر روحاني به نيويورک به طور کاملا واضح با سفرهايي که در چند سال اخير صورت گرفته بود، تفاوت داشت. رييس‌جمهوري و هيات همراه در شرايطي به کشور بازگشتند که وجهه ايران را در مدت محدود 5 روزه تغيير دادند و حالا به جرات مي‌توان گفت جمهوري اسلامي دقيقا آنطور که شايستگي دارد، مورد قضاوت دنيا قرار مي‌گيرد. سخنان حکيمانه روحاني در سازمان ملل، راهکارهاي مدبرانه و توام با منطق تيم مذاکره کننده و… موجب شد تا در آخرين لحظات اتفاق بزرگي رخ بدهد و رييس جمهوري آمريکا بعد از سي و چند سال اختلاف پشت خط رييس جمهوري ايران بيايد و با او به صحبت بپردازد. اهميت مکالمه 20 دقيقه‌اي دو رييس جمهور بر هيچ کس پوشيده نيست و به طور حتم نه تنها آمريکا و ايران بلکه دنيا به اين اتفاق واکنش نشان خواهد داد و تحت تاثير اين تماس اتفاقهايي را به خود خواهد ديد. جمهوري اسلامي به دليل نوع رفتاري که دولت پيشين داشت، شرايط ويژه‌اي را پيش روي خود مي‌بيند و مشکلات و محدوديت‌هاي زيادي آرامش عمومي و رضايتمندي مردم را با تهديداتي جدي مواجه کرده است. به همين دليل مردم در 24 خرداد به چهره‌اي راي دادند که با شعار اعتدال وارد صحنه انتخابات شده بود که هيات ايراني در اولين سفر جدي‌اش، به خوبي نشان داد که بر عهد مهم خود وفادار است و عزم خودش را خبرم کرده است تا تنش زدايي را در دستگاه ديپلماسي جايگزين تنش‌زايي کند و دقيقا به همين دليل است که دنيا هم به حضور آن‌ها واکنش مثبتي داشت و نه تنها هنگام سخنراني رييس جمهوري ايران هيچ کدام از حضار سالن را ترک نکردند، بلکه قاطبه کشورها اظهارات مطرح شده را نشانه ايراني جديد عنوان کردند، ايراني که چالش و تنش را به عنوان آفت دنيا مي‌داند و به همين دليل سعي مي‌کند تا رفتاري متفاوت با آنچه در هشت سال گذشته مشاهده شد، از خود به نمايش بگذارد. با وجود تاثيرات انکارناپذير تماس تلفني اوباما با روحاني برخي در درون کشور سعي دارند تا با سم پاسي فضا را مخدوش کنند و اين تماس و کلا تصميمات اين چند وقت اخير را در تضاد با منافع ملي مطرح کنند. اين نوع تحرکات و مخالفت‌ها در شرايطي مشاهده مي‌شود که رييس جمهور با اختيار تام به نيويورک رفته بودند که نشانگر اعتماد مقام معظم رهبري به سياست و مشي دولت يازدهم است تا بتوان اينطور گفت که مخالفت با روندي که فضاي عمومي را اميدوار به آينده کرده است، در راستاي حرکت در چارچوب افراط و تفريط است و به همين دليل بايد با بي‌توجهي مواجه شده و به حاشيه رانده شوند. چرا که اگر راديکال‌ها فضاي لازم را براي خود مهيا ببينند، بي‌شک کشور را به سمت تنش و چالش هدايت خواهند کرد.
******************************************************
۰۷sadegh-zibakalam مهر ۱۳۹۲ – ۱۰:۰۱
توصیه زیباکلام به طرفداران رابطه با امریکا
روزنامه اعتماد در گفت و گویی با صادق زیباکلام نوشت:

*امروز هرچقدر طرفداران دشمنی با امریکا بخواهند جلوی رابطه را بگیرند نمی‌توانند. این مساله مانند دیواری است که نم زده است. هر چقدر هم جلو آن را با گچ و سیمان بگیرند باز نمی‌توانند محوش کنند. دیگر مرگ بر امریکا گفتن و آتش زدن پرچم امریکا توسط بخش‌های عظیمی از تحصیلکردگان و نخبگان کشور دیگر ارزش نیست.

*کار برای اصولگرایان تندرو بسیار سخت شده است. آنها دیگر امروز نمی‌توانند جامعه را مجاب کنند که باید با امریکا دشمنی کرد.

*انتقاد از روحانی به دلیل مذاکره 15 دقیقه‌یی با امریکا این است که چرا در طول مدت سفر به امریکا با اوباما دیدار نداشت و به یک تماس 15 دقیقه‌یی اکتفا شد. کافی است در شبکه‌های اجتماعی گشتی بزنید تا ببینید عمده انتقادات از آقای روحانی حول همین موضوع است. مردم به ایشان می‌گویند چرا مستقیم حرف نزدید و تنها به تلفن بسنده کردید. البته 15 دقیقه مکالمه نشان می‌دهد موضوع فقط خوش و بش کردن نبوده است. فضای مکالمه جمعه شب این نبوده که اوباما به روحانی بگوید خیلی خوش آمدید و روحانی هم در پاسخ از میزبانی او تشکر کند. مگر تعارفات رسمی و دیپلماتیک چقدر طول می‌کشد؟ مشخص است که زمینه برای صحبت کردن وجود داشته است.

*گروه‌های طرفدار شکل‌گیری رابطه ایران و امریکا نباید سر به سر اصولگرایان بگذارند. ما نباید مخالفان را تحریک کنیم. بگذاریم هرچه می‌خواهند بگویند. اصلا همه قبول کنیم که اوباما به پای روحانی افتاد تا تماس بگیرد. اینها مهم نیست. باید اجازه دهیم آنها روایت خودشان را بگویند و با آن احساس غرور کنند. آنها اگر غرور و احساساتشان تحریک شود چوب لای چرخ روحانی می‌گذارند. تنها مساله‌یی که باید با آنها طرح کنیم این است که علت دشمنی با امریکا چیست؟ بخواهیم که پاسخ این پرسش را بدهند. مطمئن باشید هر چه بگویند برایش جواب هست.

*ما در 34 سال گذشته از تمامی تریبون‌های رسمی اسراییل را تهدید به نابودی کرده‌ایم. فرض کنید عربستان سعودی همین حرف‌هایی که ما علیه اسراییل زده‌ایم را علیه ما بزند. بعد از مدتی متوجه شویم این کشور در پی دستیابی به فناوری هسته‌یی است. آیا ما احساس خطر نمی‌کنیم؟ در این حوزه ما تنها گفته‌ایم که نمی‌خواهیم به سمت سلاح هسته‌یی برویم. باید اعتماد دنیا را نسبت به برنامه هسته‌یی خود جلب کنیم و به همه ثابت کنیم تنها به دنبال صلح هستیم.

*یکی از ستون‌های انقلاب اسلامی از دید اصولگرایان در حال خدشه‌دار شدن است. در واقع هنوز ما به جایی نرسیده‌ایم که از نظر فکری این تابو شکسته شده باشد. اما همین‌جا باید بگویم که من هیچ تردیدی ندارم و مثل روز برای من روشن است که روزی در نهایت این تابو از سوی شماری از نخبگان فکری و سیاسی ما شکسته خواهد شد. ضمن اینکه فشارهایی که از ناحیه تحریم‌ها در حال انباشته شدن است، می‌تواند در نهایت ما را به سمت تنش‌زدایی و زدودن خصومت‌ها با امریکا سوق دهد.

*‌ گام بعدی در رابطه ایران و امریکا به رفتار دو طرف در قبال هم بر نمی‌گردد. قدم بعدی از مذاکرات اکتبر ژنو می‌گذرد. اگر بتوانیم در این مذاکرات بن بست 8 ساله پرونده هسته‌یی با 1+5 را باز کنیم مطمئن باشید رابطه با امریکا نیز روی ریل تنش زدایی می‌افتد. هر گونه تنش زدایی با امریکا مستلزم توفیق یافتن در پرونده هسته‌یی است. ما اگر با 1+5 به توافق برسیم و پرونده هسته‌یی را ببندیم، گردنه سخت را رد کرده‌ایم و به سراشیبی می‌رسیم. فضای امروز کشور مانند سال 58 نیست.
****************************************************
Download (2)نظر هاشمی درمورد نتایج سفر روحانی به نیویورک
وی با ابراز رضایت و خرسندی از مجموعه برنامه‌های سفر آقای روحانی رئیس جمهور به نیویورک، گفت: آنچه که تاکنون در برنامه‌های سفر مشهود است، نشان خوبی از شروع راه‌حلی عادلانه برای رفع بهانه‌گیری‌ها و حل مشکلات سیاست خارجی کشور است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: نباید عجولانه در مورد دستاوردهای این سفر قضاوت کرد و باید منتظر گام‌های عملی و عینی اظهارات بود، ولی مجموعه برنامه‌ها، اظهارات، دیدارها و گفتگوها، می‌تواند مقدمه خوبی برای گام‌های بعدی باشد.

به گزارش تسنیم، مصوبه مجلس شورای اسلامی در خصوص طرح رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران که به دلیل ایراد شورای نگهبان، مورد اختلاف قرار گرفته بود، برای تصمیم‌گیری نهایی در دستور جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت.

در ابتدای جلسه، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با یادآوری سالگرد شروع تجاوز رژیم بعث عراق و حامیانش به کشور عزیز ایران و دفاع جانانه سلحشوران ارتش، سپاه و بسیج و خصوصاً نیروهای مردمی از اول تا آخر دفاع مقدس و با قدردانی از جانفشانی‌ها و شهامت‌ها و نتایج درخشان آن، از شهدا و جانبازان و از سرافرازی آزادگان و جاویدالاثرها و عموم ایثارگران پشت جبهه و خانواده مکرم ایثارگران گفت: امروز تحقق وعده نصر الهی را با ملاحظه سرنوشت متجاوزان و حامیانشان و رکن پنجم در خدمت دشمن را بالعیان می‌بینیم و نصر دیگر موعود الهی را در دست‌آوردهای سفر رئیس جمهور و همراهان به نیویورک مشاهده می‌کنیم.

وی با ابراز رضایت و خرسندی از مجموعه برنامه‌های سفر آقای روحانی رئیس جمهور به نیویورک، گفت: آنچه که تاکنون در برنامه‌های سفر مشهود است، نشان خوبی از شروع راه‌حلی عادلانه برای رفع بهانه‌گیری‌ها و حل مشکلات سیاست خارجی کشور است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با اشاره به اینکه هرچند نباید عجولانه در مورد دستاوردهای این سفر قضاوت کرد و باید منتظر گام‌های عملی و عینی اظهارات بود، ولی مجموعه برنامه‌ها، اظهارات، دیدارها و گفتگوها، می‌تواند مقدمه و پیش‌درآمد خوبی برای گام‌های بعدی حل مسائل، ابهامات و خنثی‌کننده دشمنی‌های احتمالی آینده باشد که باید شاکر لطف خداوند باشیم که همواره حافظ انقلاب و نظام اسلامی و مردم بوده است.

وی تأکید کرد: مردم وفادار و قدر‌شناس ایران، پشتیبان اقدامات منطقی و خدمات واقعی مسئولان کشور خواهند بود.

در این جلسه که علاوه بر سران قوای قضائیه و مقننه و اکثریت اعضا، وزیر اطلاعات، وزیر دادگستری، معاون حقوقی قوه قضائیه، قائم مقام وزیر کشور، قائم مقام سازمان بازرسی کل کشور، عضو حقوقدان شورای نگهبان و نائب رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشتند، پس از استماع استدلالات شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی، اعضا و مدعوین در خصوص طرح رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران به بحث و بررسی‌های مبسوط پرداختند و مقرر شد: این طرح به دلیل گستردگی شمول آن، برای جمع‌بندی نتایج مباحث و اعمال نظرات، استدلالات و پیشنهادات اعضای مجمع و اصلاح اشکالات و ابهامات وارده، به کمیسیون حقوقی و قضایی مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع داده شود.
*****************************************************
بهارـ یک شنبه, 7 مهر 1392
motahari مطهری:
قرار نبود‌ قطع رابطه با آمریکا ابد‌ی باشد‌

یک نمایند‌ه اصولگرای مجلس گفت: اگر یک تغییر د‌ر رفتار آمریکا ببینیم باید‌ ما هم به همان نسبت برای برقراری رابطه با آمریکا انعطاف نشان د‌هیم. علی مطهری اظهار کرد‌: این یک قاعد‌ه کلی د‌ر سیاست خارجی ماست که اصل بر د‌اشتن رابطه با سایر کشورها به جز اسراییل است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم قرار نبود‌ رابطه ما با آمریکا قطع شود‌ بلکه حاد‌ثه تسخیر سفارت آمریکا د‌ر ایران که ناشی از رفتار آمریکایی‌ها د‌ر آن چند‌ ماه بود‌، باعث شد‌ آن‌ها رابطه‌شان را با ایران قطع کنند‌ و د‌ر واقع ما قطع‌کنند‌ه رابطه نبود‌یم. د‌رنهایت هم این حاد‌ثه به بیانیه الجزایر منجر شد‌ و ما خسارات مالی زیاد‌ی متحمل شد‌یم. نمایند‌ه مرد‌م تهران د‌ر مجلس اد‌امه د‌اد‌: اگر اصل تسخیر سفارت آمریکا را ناشی از طبیعت انقلاب و قابل توجیه بد‌انیم و توجهی به مقررات بین‌المللی ند‌اشته باشیم، لااقل طولانی شد‌ن گروگان‌گیری به مد‌ت 444 روز قطعا به نفع آمریکا تمام شد‌ زیرا باعث شد‌ یک چهره خشن و نامعقول از انقلاب اسلامی د‌ر د‌نیا منعکس شود‌ و صد‌ام هم از همین فرصت برای حمله به ایران استفاد‌ه کرد‌. مطهری با بیان این‌که قرار نبود‌ قطع رابطه با آمریکا ابد‌ی باشد‌، تصریح کرد‌: بعضی کشورها مثل شوروی سابق و روسیه امروز و چین بهره اقتصاد‌ی زیاد‌ی از این قطع رابطه برد‌ه‌اند‌ و امروز هم کشورهایی مثل ترکیه و امارات این بهره را می‌برند‌ و کشورهای د‌یگری مثل عربستان و اسراییل هم از این قطع رابطه، استفاد‌ه سیاسی زیاد‌ی می‌کنند‌. وی خاطرنشان کرد‌: باید‌ ببینیم هد‌ف ما از انقلاب اسلامی چه بود‌ه است و قطع رابطه با آمریکا چه تاثیری د‌ر رسید‌ن به این هد‌ف د‌ارد‌. هد‌ف از انقلاب اسلامی این بود‌ که پیام اسلام را به د‌نیا ابلاغ کنیم، بنابراین ما برای د‌نیا حرف د‌اریم و د‌ر واقع می‌خواهیم یک راه و سبک زند‌گی جد‌ید‌ را به د‌نیا معرفی کنیم. پس هرچه ما رابطه بهتر و صمیمانه‌تری با د‌نیا د‌اشته باشیم د‌ر این هد‌ف موفق‌تر خواهیم بود‌. این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس اضافه کرد‌: اگر یک تغییر رفتار د‌ر آمریکا ببینیم نظیر آنچه امروز د‌ید‌ه می‌شود‌، باید‌ ما هم به همان نسبت د‌رباره برقراری رابطه با آمریکا انعطاف نشان د‌هیم.
نرمش قهرمانانه مورد‌ نظر رهبری تحقق پید‌ا کرد‌
مطهری با اشاره به برنامه‌های سفر رییس‌جمهوری به نیویورک، یاد‌آور شد‌: به‌نظر من رفتار هیات ایرانی خصوصا آقای رییس‌جمهوری د‌ر نیویورک رفتار متین و پسند‌ید‌ه‌ای بود‌. ایران متناسب با انعطافی که آمریکایی‌ها نشان د‌اد‌ند‌ و لحن آشتی‌جویانه آقای اوباما با حفظ عزت خود‌ انعطاف نشان د‌اد‌ و نرمش قهرمانانه مورد‌ نظر رهبری تحقق پید‌ا کرد‌. نمایند‌ه مرد‌م تهران د‌ر مجلس با بیان این‌که نباید‌ بهبود‌ اقتصاد‌ کشور را صرفا به برقراری رابطه با آمریکا پیوند‌ زد‌، افزود‌: ما نباید‌ از توانایی‌های د‌اخلی خود‌ غافل شویم و روحیه مقاومت موجود‌ د‌ر میان مرد‌م را تضعیف کنیم. باید‌ اساس را بر توانایی‌های د‌اخلی و مقاومت بگذاریم و اگر د‌ر روابط ایران با غرب بهبود‌ حاصل شد‌، طبعا کار آسان‌تر می‌شود‌ اما این‌طور نیست که اگر رابطه برقرار نشد‌ به آخر خط رسید‌ه‌ایم و همه باید‌ عزا بگیریم و د‌ست از آرمان‌های انقلاب برد‌اریم. وی اد‌امه د‌اد‌: من معتقد‌م نقش بیش از حد‌ قائل شد‌ن برای تاثیر بهبود‌ روابط با غرب د‌ر بهبود‌ وضع اقتصاد‌ی کشور و همه‌چیز را به برقراری رابطه با آمریکا مربوط کرد‌ن یک اشتباه و یک تهد‌ید‌ است و باید‌ از آن پرهیز کنیم. مطهری با اشاره به رویکرد‌ بعضی رسانه‌های د‌اخلی به برقراری رابطه ایران و آمریکا، اظهار کرد‌: وضعی که د‌ر بعضی رسانه‌ها د‌ید‌ه می‌شود‌ به گونه‌ای است که نوعی ذوق‌زد‌گی نسبت به برقراری رابطه با آمریکا وجود‌ د‌ارد‌. به نظر من این وضع خوبی نیست. به‌هرحال ما د‌ر موضوع فلسطین با آمریکا اختلاف اساسی و مبنایی د‌اریم. طبیعی است این اختلاف به این زود‌ی‌ها حل نخواهد‌ شد‌ و نباید‌ انتظار د‌اشته باشیم روابط به سرعت رو به بهبود‌ گذارد‌ و تبد‌یل به روابط خوبی مثل رابطه خوب کشورهای اروپایی با آمریکا شود‌. این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس تاکید‌ کرد‌: ما همچنان بر آرمان فلسطین پافشاری می‌کنیم، همچنین به نشر و گسترش اسلام د‌ر د‌نیا معتقد‌یم و د‌ر ابلاغ پیام انقلاب به د‌نیا فعال خواهیم بود‌. طبیعی است این‌ها با منافع آمریکا سازگار نیست اما به‌هرحال امروز د‌ر هیات حاکمه آمریکا تغییر رفتاری پید‌ا شد‌ه و نگاه واقع‌بینانه‌تری به چشم می‌خورد‌. وی اضافه کرد‌: ما باید‌ از فرصت بود‌ن آقای اوباما استفاد‌ه کنیم زیرا با همه اختلافاتی که با آمریکا د‌اریم، رابطه با این کشور می‌تواند‌ برای کشور ما مفید‌ باشد‌، همان‌طور که امروز با اروپا و روسیه هم با وجود‌ اختلافات زیاد‌ رابطه د‌اریم. مطهری د‌ر بخش د‌یگری تصریح کرد‌: سوالی که برای بعضی مطرح است و به شوخی و جد‌ی آن را می‌پرسند‌ این است که اگر با نرمش قهرمانانه می‌شد‌ روابط را بهبود‌ بخشید‌ و بعضی مشکلات را از پیش پا برد‌اشت، چرا این کار زود‌تر انجام نشد‌ه است؟ من می‌خواهم بگویم اتفاقا زمان این کار امروز است. ما 10 سال پیش این قد‌رت را د‌ر زمینه انرژی هسته‌ای و این نفوذ را د‌ر د‌نیا ند‌اشتیم، نفوذی که امروز د‌ر سوریه د‌اریم و نیازی که آمریکا به ما برای حل مشکل سوریه د‌ارد‌ قبلا وجود‌ ند‌اشته و آمریکایی‌ها هم به این نقطه رسید‌ه‌اند‌ که نیازمند‌ به ایران هستند‌، بنابراین این‌طور نیست که بگوییم اگر 10 سال پیش این نرمش قهرمانانه را نشان می‌د‌اد‌یم همین نتیجه را می‌گرفتیم. این نمایند‌ه اصولگرای مجلس گفت: امروز آن‌ها قد‌رت ایران را د‌ید‌ه‌اند‌ و احساس نیاز می‌کنند‌، بنابراین این انعطاف امروز می‌تواند‌ نتیجه‌بخش باشد‌. پس اشتباه نکنیم که اگر به همین راحتی بود‌ چرا د‌یر اقد‌ام کرد‌یم زیرا ما امروز د‌ر شرایطی هستیم که می‌توانیم این کار را انجام د‌هیم و آثار خوبی را شاهد‌ باشیم. نمایند‌ه مرد‌م تهران د‌ر مجلس با اشاره به پیگیری پروند‌ه هسته‌ای ایران د‌ر د‌وره ریاست‌جمهوری محمود‌ احمد‌ی‌نژاد‌ خاطرنشان کرد‌: د‌ر این میان باید‌ از نقش آقای احمد‌ی‌نژاد‌ د‌ر پیشبرد‌ پروژه انرژی هسته‌ای تقد‌یر کنیم. به‌هرحال با همه انتقاد‌اتی که ما به ایشان د‌اشتیم، ایشان د‌ر این مساله نقش مهمی د‌اشتند‌.
برقراری رابطه با آمریکا به معنی تمام شد‌ن انقلاب اسلامی نیست
مطهری یاد‌آور شد‌: همان‌طور که نباید‌ نسبت به موضوع برقراری رابطه ایران و آمریکا ذوق‌زد‌گی د‌اشته باشیم و رفع همه مشکلات را با این مساله مرتبط کنیم، از آن طرف هم نباید‌ نگاه منفی د‌اشته باشیم و فکر کنیم برقراری رابطه با آمریکا به معنی تمام شد‌ن انقلاب اسلامی است و اگر رابطه برقرار شد‌ انقلاب به پایان خط خود‌ رسید‌ه است، اساسا این‌طور نیست.
وی افزود‌: برقراری ارتباط باعث می‌شود‌ ما بهتر بتوانیم حرف خود‌ را د‌ر د‌نیا مطرح کنیم، د‌ر جوامع بین‌المللی موثرتر باشیم و بتوانیم پیام انقلاب اسلامی را به د‌نیا برسانیم، ضمن این‌که ما بر مواضع خود‌ د‌ر مساله فلسطین و صد‌ور انقلاب همچنان اصرار د‌اریم و پابرجا هستیم و این‌ها ارتباطی با هم ند‌ارد‌، اگرچه متاسفانه تند‌روی‌هایی می‌شود‌ و امروز آن‌طور که شنید‌یم حرکت توهین‌آمیزی نسبت به رییس‌جمهوری انجام شد‌ که د‌رست نیست. این نمایند‌ه مجلس د‌ر پایان خاطرنشان کرد‌:
‌البته ممکن است عد‌ه‌ای باشند‌ که منافع اجتماعی و سیاسی‌شان د‌ر ند‌اشتن رابطه با غرب و آمریکا باشد‌ و شاید‌ این فضا را بیشتر د‌وست د‌ارند‌ تا این‌که یک ارتباط معقول بین ایران و آمریکا برقرار شود‌، ولی این د‌وستان هم باید‌ به فکر منافع و پیشبرد‌ انقلاب اسلامی باشند‌ و این‌که انقلاب از چه راهی بهتر می‌تواند‌ توسعه پید‌ا کند‌ و نگاه د‌قیق‌تر و عمیق‌تری به این مساله د‌اشته باشند‌.
*******************************************************
علی مطهری٬ نماینده مجلس:
گروگان‌گیری ۴۴۴ روزه اعضای سفارت آمریکا به نفع واشینگتن تمام شد
۶ مهر ۱۳۹۲

علی مطهری گفته به گروگان گرفتن اعضای سفارت آمریکا در ایران منجر به ارائه چهره «خشن» و «نامعقولی» از جمهوری اسلامی در جهان شد و برقراری رابطه با آمریکا به معنای «پایان» انقلاب نیست.

روسای جمهوری ایران و آمریکا پس از ۳۴ سال قطع رابطه٬ شامگاه جمعه (پنجم مهر) در اقدامی تاریخی به مدت ۱۵ دقیقه با یکدیگر تلفنی گفتگو کردند که این گفتگو بازتاب‌های داخلی و خارجی فراوانی داشته است.

در ایران محافظه‌کاران تندرو به سه دسته مخالف٬ موافق و ممتنع تقسیم شده‌اند و گروهی از این مخالفان٬ اعتراض خود را با حمله به خودروی روحانی نشان دادند.

رسانه‌های وابسته به «جبهه پایداری»٬ «محمدتقی مصباح یزدی»٬ «محمود احمدی‌نژاد» و «بسیج دانشجویی» رهبری مخالفان را بر عهده دارند.

محافظه‌کاران موافق آغاز گفتگوی جمهوری اسلامی و آمریکا را طیف‌های نزدیک به علی لاریجانی٬ محمدباقر فالیباف٬ علی‌اکبر ولایتی و علی‌اکبر ناطق نوری تشکیل می‌دهند.

آن‌دسته از محافظه‌کارانی که نزدیک به علی خامنه‌ای هستند نیز با توجه به موافقت رهبر جمهوری اسلامی با تاکتیک «نرمش قهرمانانه»٬ ترجیح داده‌اند در زمینه مذاکره با آمریکا کمتر سخن بگویند.

علی مطهری از جمله محافظه‌کارانی است که با آغاز مذاکرات ایران و آمریکا مخالف نیست و گفته که «قرار نبود قطع رابطه با آمریکا ابدی باشد.»

مطهری با انتقاد از سیاست‌های ۳۴ سال گذشته جمهوری اسلامی در برخورد با آمریکا گفته به گروگان گرفتن ۴۴۴ روزه اعضای سفارت آمریکا به نفع آمریکا بود.

اظهارات این نماینده محافظه‌کار مجلس در انتقاد از حمله ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ به سفارت آمریکا در تهران در شرایطی بیان شده که کمتر از ۴۰ روز به برگزاری مراسم ۱۳ آبان باقی مانده است.

جمهوری اسلامی ۱۳ آبان هر سال با برگزاری مراسمی مقابل سفارت سابق آمریکا در تهران٬ برنامه‌های متعددی علیه آمریکا و سیاست‌های این کشور برگزار می‌کند.

با گفتگوی تلفنی روسای جمهوری ایران و آمریکا٬ چگونگی برگزاری این مراسم با پرسش‌های زیادی مواجه شده است.

علی مطهری در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرده از قطع رابطه ایران و آمریکا٬ کشور‌هایی از قبیل روسیه٬ چین٬ ترکیه و امارات «بهره اقتصادی زیادی» برده‌اند و عربستان و اسرائیل نیز منفعت سیاسی داشته‌اند.

مطهری افزوده که «برقراری رابطه با آمریکا به معنی تمام شدن انقلاب اسلامی است و اگر رابطه برقرار شد انقلاب به پایان خط خود رسیده است، اساسا این‌طور نیست.»

این نماینده مجلس همچنین از حمله گروهی از اعضای بسیج دانشجویی به خودروی حسن روحانی زمان خروج از فرودگاه مهر‌آباد اظهار تاسف کرده است.

محمدعلی اسفنانی٬ سخنگوی کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس حمله افراطیون خودسر به روحانی را ضربه‌ای به نظام دانسته و گفته که قوه قضائیه باید با این افراد برخورد کند.
*****************************************************************
*********************************
ebrahim-yazdi ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی مطرح کرد
گفت‌وگوی روحانی و اوباما سمبل تعامل ایران وجهان

بهار / سولماز ایکدر
تماس تلفنی میان روسای جمهوری ایران و آمریکا و دیدار نیم‌ساعته وزرای خارجه دو کشور آخرین تحولاتی است که در روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا اتفاق افتاده است؛ رویدادهایی که پس از 35 سال قطع رابطه نقطه عطفی برای تغییر رویکرد تدریجی دو کشور نسبت به یکدیگر به شمار می‌آیند. با این حال هر دو سوی رابطه می‌دانند ذوب یخ‌هایی که از 35 سال پیش و پس از تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام میان‌شان شکل گرفته است و اختلافات و چالش‌های مداوم بر ارتفاع آن افزوده به راحتی امکان‌پذیر نیست. علاوه بر آن‌که در هر دو کشور جریان‌هایی سیاسی وجود دارند که نه تنها با برقراری ارتباط که با هرگونه مذاکره رودررو مخالف هستند. با این حال، مقدمه گفت‌وگو با وجود همه مخالفت‌ها رخ داده است. پیش از دیدار اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت یازدهم با جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، ابراهیم یزدی، وزیر خارجه دولت موقت آخرین فردی بود که در جمهوری‌اسلامی با همتای آمریکایی خود دیدار رسمی داشت. او درباره وقایع اخیر در حوزه دیپلماسی به «بهار» می‌گوید: «ورای این‌که این تماس یا دیدار به کدام سمت و سو میل می‌کند، این قدم را باید مثبت ارزیابی کرد. این تماس نشان داد جمهوری‌اسلامی درنهایت به این نتیجه رسیده است که نفس مذاکره و دیدار به معنی دفع نیست.» تا پیش از تشکیل دولت یازدهم، رییس‌جمهوری آمریکا از مطرح بودن گزینه «جنگ علیه ایران» سخن می‌گفت و طرح‌هایی مانند «خاورمیانه بزرگ» مطرح بود اما اکنون شرایط ایران، منطقه و جهان به گونه‌ای تغییر کرده است که دیگر مسائلی از این دست علیه ایران مطرح نمی‌شود. ابراهیم یزدی می‌گوید ایران به استناد برگزار کردن انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری و به پشتوانه رای مردم می‌تواند با قدرت وارد عرصه تعامل با دنیا شود. هرچند تماس دو رییس‌جمهوری قدم اول برای عادی‌سازی یا بهبود رابطه ایران با دنیا بود اما این دیدار می‌تواند سمبلی باشد از قصد دولت ایران برای تعامل با جهان.

چه عواملی باعث شد که دیپلماسی ایران از یک دیپلماسی ایدئولوژیک، تبدیل به دیپلماسی خردگرا شود؟
سیاست خارجی ایران تاکنون هم فارق از ایدئولوژی رسمی اسلام بوده است. زیرا اگر جمهوری‌اسلامی بنا داشت طبق موازین شرعی و اسلامی دیپلماسی خود را بنا کند، باید با کشور‌هایی که اهل کتاب هستند، مانند کشورهای اروپایی و آمریکا رابطه خوبی برقرار می‌کرد، درحالی که همواره گرایش جمهوری‌اسلامی به برقراری رابطه با کشور‌هایی مانند چین و روسیه بود. جمهوری‌اسلامی دیپلماسی خود را بیشتر براساس آنچه مصالح و منافع می‌پنداشت، تنظیم کرده بود نه موازین ایدئولوژیک. مصالح و منافعی که بیش از آنچه «ملی» شناخته شود، مصالح و منافع گروهی بوده‌اند. هرچند بعضی تلاش کردند به دیپلماسی جمهوری‌اسلامی رنگ و لعاب ایدئولوژیک بدهند، اما در حقیقت همواره می‌شد از زیر این لایه نازک، رعایت منافع گروهی عده‌ای خاص را دید.
تغییری که امروز شاهد آن هستند، تغییر از سمت‌وسوی ایدئولوژیک به سمت خردگرایی نیست، تغییر از سمت در نظر گرفتن مصالح و منافع گروهی به سمت مصالح و منافع ملی است. اگر هم بخواهید بر استفاده از ایدئولوژی اصرار کنید، می‌توان گفت سیاست دیپلماسی ایران از «ایدئولوژی در نظر گرفتن منافع فردی و گروهی» به سمت «ایدئولوژی رعایت منافع و مصالح ملی» تغییر کرده است.
کدام اسباب و علت باعث این تغییر شده است؟
به این دلیل دیپلماسی امروز ایران خردگرا خوانده می‌شود که تجربه گذران دوره‌های مختلف را پشت سر دارد. ما به تعبیری به جمهوری پنجم رسیده‌ایم. جمهوری اول از بدو پیروزی انقلاب تا زمان رحلت امام است. جمهوری دوم دوران ریاست‌جمهوری آقای هاشمی، جمهوری سوم دوران ریاست‌جمهوری آقای خاتمی، جمهوری چهارم دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد و امروز دوران جمهوری پنجم است. من اطمینان دارم آغاز دوران جمهوری پنجم می‌تواند نویدبخش تحولات وسیع در حوزه‌های گوناگون باشد؛ زیرا تجربه چهار دوره گذشته را به عنوان پشتوانه در اختیار دارد.
تمام آحاد کشور با گذراندن چهار دوره گذشته، دموکراسی را آموخته‌اند و گروه‌های مختلف به شکلی از وفاق ملی دست یافته‌اند. بر این اساس است که آقای روحانی امروز می‌تواند چنین قدم‌های مثبت و بلندی را بردارد و حتی تا جایی پیش برود که با آقای اوباما تماس تلفنی داشته باشد. البته تجربه‌های بسیار دردناک هشت سال گذشته در ایجاد ظرفیت در جامعه برای پذیرش چنین تغییراتی مهم بوده است. آن تجربه دردناک گذشته باعث شد که نه تنها من و شما، که همه نیروها و مسئولان کشور به این جمع‌بندی برسند که باید به جای در نظر گرفتن منافع فردی و گروهی، براساس خرد تصمیم بگیرند و عمل کنند.
گذشته از «خردورزی» مسئولان ایران، رهبران دنیا هم امروز به نسبت هشت سال پیش با تعقل بیشتری رفتار می‌کنند. رهبرانی که فرصت هشت ساله ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی را سوزاندند، امروز قصد دارند از فرصتی که دولت حسن روحانی در اختیارشان قرار داده است، استفاده کنند. ما از تجربه هشت سال گذشته درس گرفته‌ایم، کشورهای غربی بر کدام اساس «خردورزی» را اساس کار خود قرار دادند؟
کشورهای اروپایی و آمریکا از تجربه افعانستان و عراق درس آموخته‌اند. عملکرد کشورهای غربی در عراق و افعانستان را در مجموع نمی‌توان مثبت ارزیابی کرد. تاثیر عملکرد رهبران کشورهای اروپایی و آمریکا در عراق و افغانستان به‌گونه‌ای بود که رهبران این کشورها در مقابل آغاز یک جنگ دیگر از خود ایستادگی نشان دادند. مقاومتی که مردم در اروپا و آمریکا در مقابل آغاز یک جنگ دیگر در سوریه از خود نشان دادند برای رهبران این کشورها درس‌آموز بود. تجربه ناموفق حمله به عراق و افغانستان به رهبران این کشورها آموخت که نمی‌توانند با استفاده از ابزار جنگ، با دنیا سخن بگویند. همین موضوع باعث تغییر رویه کشورهای اروپایی و آمریکا از رفتارهای خشونت‌طلبانه به رفتارهای خردگرا شد. رفتارهایی که می‌تواند همزمان منافع کلان تمام کشورها را برآورده کند.
گذشته از خواست مردم برای عادی‌سازی روابط دو کشور ایران و آمریکا، آیا واقعا تامین منافع کلان ایران در گرو عادی‌سازی روابطش با آمریکا است؟
ما در دهکده جهانی زندگی می‌کنیم؛ از این رو تامین منافع ایران در گرو عادی‌سازی روابط کشور با دنیا قرار دارد. شرایط جهان به نسبت دوران جنگ سرد تغییر کرده است؛ هرچند متاسفانه بعضی از تصمیم سازان ایران هنوز گمان می‌کنند که در دوران جنگ سرد به‌سر می‌برند و بر همین اساس نیز در حوزه سیاست خارجی تصمیم‌گیری می‌کنند. در دوران جنگ سرد اولویت‌های سیاسی تعیین کننده معیار و شاخص برای تنظیم روابط بین کشورها بود اما امروز این اولویت‌های اقتصادی هستند که تعیین کننده مناسبات بین کشور‌های جهان هستند. کشورهای توسعه‌یافته جهان تمایل دارند که برنامه‌ریزی‌های راهبردی و طولانی‌مدت اقتصادی با دیگر کشورها داشته باشند. منافع اقتصادی جهان چنین اقتضا می‌کند که برنامه‌های بلندمدت تدوین شود؛ اما برنامه‌ریزی بلندمدت یک پیش‌شرط دارد و آن ثبات سیاسی است. نمی‌توان با کشور‌هایی که دایم در معرض تلاطم هستند، برنامه‌های درازمدت ریخت. در چنین شرایطی، کشورهایی می‌توانند از موضع قوی‌تر صحبت کنند که از ثبات بیشتری برخوردار باشند. از آنجایی که ضعیف‌ترین دموکراسی‌های جهان از قوی‌ترین دیکتاتوری‌ها با ثبات‌تر هستند، کشورهایی که براساس دموکراسی اداره می‌شوند، از قدرت بیشتری در صحنه جهانی برخوردار هستند. از همین‌روست که می‌گوییم در دوران مابعد جنگ سرد، دموکراسی از سوی کشور‌های مترقی، به صورت ابزاری دست‌ساز یا دیگر فرموده ترویج نمی‌شود؛ بلکه به‌عنوان پیش نیاز طبیعی روابط بین‌المللی در دوران مابعد جنگ سرد مطرح می‌شود. ایران در چنین شرایطی می‌خواهد برای تامین منافع ملی با دنیا وارد تعامل شود. پشتوانه کشور ما برای ورود به این عرصه، برگزاری یک انتخابات قابل قبول است. انتخاباتی که می‌تواند به عنوان معیاری از حاکمیت دموکراسی در کشور، به جهانیان عرضه شود. در این شرایط است که مذاکره با آمریکا محدود به گپ و گفتی دو جانبه میان روسای جمهوری دو کشور نمی‌شود. این گفت‌وگو سمبل تعامل ایران با جهان است. پس از این گفت‌وگو می‌توان در جهت عادی‌سازی روابط دو کشور و در جهت تامین منافع ملی و امنیت ملی ایران حرکت کرد.
از نظر شما دیدار بین دو وزیر امور خارجه ایران و آمریکا و گفت‌وگوی تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما برای عادی‌سازی روابط دو کشور کافی است یا بهبود روابط دو کشور هنوز به زمینه‌سازی نیاز دارد؟
قبل از هر چیز باید بدانیم در میان هر دو کشور در جهان سه منطقه از مقولات را می‌توان تعریف کرد. منطقه اول منطقه سفید است؛ در این منطقه سلسله مقولاتی مطرح می‌شود که ربطی به دو کشور ندارد. بنابراین به منافع ملی طرفین ربطی ندارد که وارد بحث درباره مسائلی که در این حیطه تعریف می‌شوند، بشوند. منطقه بعدی منطقه تعارض است؛ این منطقه در ادبیات دیپلماتیک منطقه قرمز نام دارد. منطقه‌ای که در آن منافع دو کشور، در تعارض با یکدیگر قرار می‌گیرد. منطقه قرمز تنها مختص به روابط کشور‌های متعارض نیست، حتی برای مثال در روابط بین کشورهایی مانند آمریکا و آلمان هم ممکن است تعارض وجود داشته باشد و این منطقه قرمز ایجاد شود.
اما منطقه سوم، یا سبز؛ منافع مشترک هر دو کشور را تشکیل می‌دهد. دیپلماسی هر کشور وظیفه دارد این سه منطقه را تشخیص دهد؛ تا جایی که امکان دارد وارد منطقه قرمز نشود و تمام همتش را بگذارد تا در منطقه سبز باقی بماند. بی‌تردید در میان هر دو کشوری می‌توان چنین منطقه‌ای را یافت؛ منطقه‌ای که مذاکره در آن تضمین کننده منافع ملی هر دو کشور است. دیدار وزرای امور خارجه ایران و آمریکا و تماس تلفنی روسای جمهوری دو کشور می‌تواند گام اول به سمت منطقه سبز باشد. این دیدار و این تماس را نمی‌توان تنها محدود به یک گپ و گفت تلفنی و حضوری دانست. ورای این‌که این تماس یا دیدار به کدام سمت و سو میل می‌کند، این قدم را باید مثبت ارزیابی کرد. این تماس نشان داد که جمهوری‌اسلامی درنهایت به این نتیجه رسیده است که نفس مذاکره و دیدار به معنی دفع نیست. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که بی‌نیاز از ارتباط با دیگر کشور‌ها نیستیم. منافع ملی کشور‌های مختلف جهان آنچنان در هم تنیده شده است که هیچ کشوری نمی‌تواند به تنهایی و در خلأ به منافع ملی خودش دست پیدا کند. ایران یا هر کشور دیگر لاجرم باید برای تامین منافع خود تماس‌هایی از این دست برقرار کند. اما پس از برداشتن این گام، مهم‌ترین مساله این است که در این دیدار‌ها چه بگوییم و به دنبال چه چیزی باشیم. از امروز به بعد باید به اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و درازمدتی که برای آینده این مذاکرات طرح شده و می‌شود، پرداخت.
شما یک زمان نگران اجرای طرح خاورمیانه بزرگ آمریکا و چند پاره شدن ایران بودید، آیا تغییر روابط ایران با آمریکا و جهان می‌تواند باعث مرتفع شدن این نگرانی شود؟
امروز نگرانی از اجرای طرح خاورمیانه بزرگ، به اندازه گذشته وجود ندارد. انتخابات اخیر ایران، مواضعی که مقام رهبری در این مورد گرفتند و نحوه برگزاری انتخابات به نحو قابل‌توجهی از احتمال اقدام آمریکا و دیگر کشور‌های غربی برای اجرای طرح خاورمیانه بزرگ کاست. براساس مواضعی که در چند ماه اخیر از سوی چهره‌های تاثیر‌گذار جمهوری‌اسلامی گرفته شده، می‌توان گفت که در جمهوری پنجم ما آرام آرام به سمت عقلانیت حرکت می‌کنیم. بر این اساس است که دیگر اجرای طرح خاورمیانه بزرگ موضوعیتی ندارد و اجرای آن مسکوت مانده است. اما آنچه در آینده پیش می‌آید، بستگی تام و تمام به اراده بازیگران در صحنه دارد. من دسترسی کامل به داده‌ها ندارم و نمی‌دانم چطور قرار است دو کشور وارد مذاکره شوند و برنامه‌ها را پیش ببرند. اما می‌دانم که عقلانیت شدیدی بین کنش‌گران ایرانی به‌وجودآمده است. براساس این عقلانیت است که می‌توان امیدوار بود هرگز شرایطی پیش نیاید که دوباره مسائلی مانند طرح خاورمیانه بزرگ مطرح شود.
آیا این رویکرد جدید می‌تواند منجر به این شود که ما بی‌آن‌که از حق خودمان در عرصه هسته‌ای چشم‌پوشی کنیم، بتوانیم با اروپا و آمریکا به نحوی تعامل کنیم که تحریم‌ها برداشته شود؟
به نظر من بله. قرآن کریم درباره روابط خانوادگی، هنگامی که بین زن و مرد اختلافی به وجود می‌آید، تعبیری به کار می‌برد که می‌تواند در تمامی قراردادها هم به کار آید. قرآن کریم می‌گوید اگر اراده حل اختلاف و اصلاح وجود داشته باشد، حل هراختلافی امکان‌پذیر است، اما اگر اراده‌ای وجود نداشته باشد بهانه‌گیری می‌کنند و مشکلات حل نمی‌شود. اکنون برداشت من این است که این اراده هم از سوی آمریکا و هم از جانب ایران، برای اصلاح دیده می‌شود. براساس این اراده نقشه راهی نیز طرح شده است. براساس شواهد و قرائن معتقدم که در آمریکا هم اراده‌ای برای حل مساله وجود دارد، اراده‌ای که در زمان بوش برای حل مشکلات این کشور با ایران وجود نداشت. آن زمان من سفری برای سخنرانی در مرکز مطالعات خاورمیانه داشتم، رییس همایش از من سوال کرد که به نظر شما روابط ایران و آمریکا چطور خواهد شد؟ پاسخ دادم که دولت آمریکا نمی‌خواهد مشکلات را حل کند. ایران تمام همکاری‌های خود را در افغانستان به‌کار برد اما جواب مثبت نگرفت و حرف بی‌ربط شنید. آن زمان که ایران به جهان برای حل مسائل افغانستان کمک کرد، اگر در آمریکا اراده اصلاح وجود داشت، واشنگتن باید اعلام می‌کرد که حداقل بخشی از دارایی‌های ایران را آزاد می‌کند. در آن زمان ایران از این تغییر موضع استقبال می‌کرد و همان سرآغازی برای مذاکرات می‌شد. اکنون اما شرایط دو کشور تغییرات زیادی داشته است. آقای خاتمی در وضعیتی نبود که بتواند با کلینتون صحبت کند، اما اکنون دو وزیر خارجه یکدیگر را می‌بینند و دو رییس‌جمهوری صحبت می‌کنند.
منافع گروه‌هایی مانند لابی صهیونیست‌ها در آمریکا و کشورهایی مانند چین و روسیه در گرو عدم حل اختلاف ایران و آمریکاست، این کشورها و گروه‌ها حاضر هستند از منافعشان بگذرند و در بهبود رابطه ایران و آمریکا اخلال ایجاد نکنند؟
لابی اسراییل در آمریکا و کشورهای دیگر تمام کوشش‌شان را خواهند کرد تا روابط ایران و آمریکا را تیره نگاه دارند اما آن‌ها قادر متعال نیستند.
این طور نیست که ما هم نتوانیم با آن‌ها مقابله کنیم. در گذشته حرف‌های بی‌ربطی زده شد و آب به آسیاب اسراییل ریخته شد اما خوشبختانه اکنون دولت درست عمل می‌کند و مواضع و سخنانش سنجیده است. درست است که صهیونیست‌ها نمی‌خواهند اجازه دهند تا رابطه ایران و آمریکا بهبود یابد، اما دولت اوباما نمی‌خواهد وارد یک سلسله درگیری‌های جدید شود. اوباما با ارجاع پرونده سوریه به سنا و کنگره در واقع خواست لابی اسراییل در آمریکا را در عمل انجام شده قرار دهد. چون می‌خواست درگیر شود واگذار کرد و روسیه هم پیشقدم شد و طرح داد. هرچند این لابی‌ها از قدرت زیادی برخوردار هستند اما نمی‌توانند هرکاری می‌خواهند انجام دهند خصوصا که اسراییل تحت شدیدترین فشارها از تاریخ تاسیسش از سوی آمریکا و اروپا برای به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی قرار دارد.
به نظر شما تیم دیپلماسی کنونی می‌تواند عقلانیت را بر سیاست خارجی حاکم کند و از فرصت‌های پیش آمده استفاده کند؟
تیم دیپلماسی کشور ما هم تجربه لازم را دارد و هم تخصص مورد نیاز برای نقش‌آفرینی در حوزه دیپلماسی را. از سوی دیگر، به نظر من در حال حاضر توانایی ذهنی لازم برای حل مسائل دیپلماسی ایران با آمریکا و جهان وجود دارد. من به آینده دیپلماسی ایران بسیار امیدوار هستم. اگر دولت ایران مسائل مهم کشور، منطقه و جهان را در نظر داشته باشد، مطمئنا جهشی به سمت جهانی شدن خواهد داشت.
با توجه به تغییر رویکرد دولت یازدهم در عرصه دیپلماسی و رویکرد ایران در قبال سوریه؛ خصوصا موضع‌گیری‌های حسن روحانی و تاکید او بر این‌که باید صندوق‌های رای تکلیف آینده سوریه را مشخص کند، ایران باید چه موضعی را در مقابل این کشور اتخاذ کند؟
نه فقط درباره سوریه که درباره کل منطقه خاورمیانه ایران می‌تواند نقش ایفا کند؛ نقشی که هم متضمن منافع ایران است، هم نافع ملت‌های منطقه و در تعارض با امنیت و ثبات در غرب نیست. اما سوریه می‌تواند برگ برنده ایران در معادلات جدید منطقه و جهان باشد. به‌خصوص پس از این‌که رابطه ایران با آمریکا و به تبع آن با جهان بوی آشتی گرفته است، رفتار ایران در قبال سوریه بسیار مهم است. حدود دو هفته پیش نامه‌ای برای آقای روحانی نوشتم و رونوشتی از آن را برای مقام رهبری، آقای خاتمی، آقای هاشمی و وزیر امور خارجه کشور ارسال کردم. در این نامه پیشنهاد کردم ایران با تکیه بر پشتوانه سرمایه‌گذاری‌هایی که در سوریه کرده است، آقای اسد را قانع کند که از حکومت کناره‌گیری کند. وضعیت کنونی سوریه به نفع هیچ‌یک از کشورهای منطقه یا جهان نیست اما ایران می‌تواند به عنوان یک کشور تاثیر‌گذار منطقه ابتکار عمل را در دست بگیرد و با کمک سازمان ملل، اتحادیه عرب، گروه‌های معارض و مخالف سوری و جانشینان اسد، آینده سوریه را به گونه‌ای رقم زند که نه تنها منافع منطقه‌ای در آن لحاظ شود، که منافع ایران هم برآورده شود. مصالح ملی، منافع ملی، امنیت ملی و مصلحت ملی یک امر فرا نظام است. بالاترین مصلحت ملی برای هر کشوری، حفظ تمامیت ارضی است. تمامیت ارضی ایران فارغ از هر نظامی باید مد نظر قرار گیرد. هیچ نظامی نباید و نمی‌تواند در جهتی قدم بردارد که به این مصلحت خدشه‌ای وارد کند. منافع ملی ما را برنامه‌های ملی تعیین می‌کند. برنامه‌هایی مانند کاهش نرخ بیکاری و بهبود روابط با جهان خارج می‌تواند به اجرای برنامه‌های ملی کمک کند.

******************************************************
آقای جلیلی! نظر شما درباره حمله دیروز به روحانی و این عکس چیست؟
آنچه مورد انتظار است این که این جریان و حامیان آنها ، آنقدر شفافیت و شجاعت داشته باشند که با تابلوی خودشان سخن بگویند و از نام مردم ، دانشجو ، بسیج و نظایر آن ، به نفع خود سوء استفاده نکنند.
عصرایران – روز گذشته در حاشیه استقبال مردمی از رئیس جمهور – بعد از سفر سازمان ملل – عده ای از عناصر افراطی که پیش از این ، رفتارهایشان در موارد متعددی مانند حادثه 22 بهمن قم و 14 خرداد حرم امام(ره) مورد انتقاد جدی رهبری قرار گرفته بود ، بار دیگر خودی نشان دادند و با حمله به خودروی حسن روحانی ، شعارهایی علیه وی سر دادند.
در میان مهاجمان ، برخی افراد شناخته شده یک جریان خاص سیاسی نیز وجود داشتند که کاملاً سمت و سوی مهاجمان را مشخص می کرد.
یکی از این افراد ، محمدصادق شهبازی هماهنگ کننده ستاد مردمی حیات طیبه دعوت از دکتر سعید جلیلی در جریان انتخابات ریاست جمهوری 92 است که تصویر وی در خبرگزاری فارس و نیز عکسی از او در کنار جلیلی ، بسیار گویاست.

 محمدصادق شهبازی

محمدصادق شهبازی

rohani-tazahrat3

یکی از مسولان ستاد آقای جلیلی از ایجاد رابطه با آمریکا شاکی شده و صبح امروز در فرودگاه مهرآباد بر سر تیم آقای روحانی فریاد اعتراض سر داده

یکی از
مسولان ستاد آقای جلیلی از ایجاد رابطه با آمریکا شاکی شده و صبح امروز در فرودگاه مهرآباد بر سر تیم آقای روحانی فریاد اعتراض سر داده

محمدصادق شهبازی در برنامه دیروز، امروز، فردا

محمدصادق شهبازی در برنامه دیروز، امروز، فردا

همین فرد در برنامه دیروز، امروز، فردا

هر چند از عناصر افراطی ، انتظار عقلانیت نیست ولی دستکم از آقای جلیلی انتظار می رود به عنوان کسی که سال ها مسوولیت امنیت ملی را در کشور بر عهده داشته ، نسبت فعلی خود با این افراد را تبیین و نظر خود را درباره اقدامات آنها به طور شفاف بازگو کند و بگوید اگر در دروان مسوولیت وی، افرادی به رئیس جمهوری که از سفر بازگشته حمله می کردند، با آنها چه رفتاری می شد؟!

البته معتقد به این هستیم که هر فردی آزادی بیان و آزادی اعتراض دارد و این ها نیز از این آزادی بنیادی برای ابراز عقایدشان استفاده کرده اند و به جز مواردی که مرتکب خشونت می شوند ، نباید هیچ برخوردی با آنها – و البته با دیگران – صورت گیرد. فقط آنچه مورد انتظار است این که این جریان و حامیان آنها ، آنقدر شفافیت و شجاعت داشته باشند که با تابلوی خودشان سخن بگویند و از نام مردم ، دانشجو ، بسیج و نظایر آن ، به نفع خود سوء استفاده نکنند.

نوشته شده در سیاسی. برچسب‌ها: , , . Leave a Comment »

بیان دیدگاه