وبلاگ » یک صفحه آزادی » :“ امروز مرا بر دار میکشید اما مطمئن باشید که فردا هر قطره از خون من قاضی محمدی خواهد شد برای کوردستان. قاضی محمد رفت، اما چوارچرا زنده است و با چشمان خود دید آنچه را که پیشوای شهید گفته بود”
این چند جمله اولین کامنت من بود برای کاوه، 18 فروردین 1387، اون روزا کاوه به مناسبت 10 فروردین، شصت و یکمین سالروز اعدام قاضی محمد و یارانش یه عکس از مزار پیشوا گذاشته بود و زیرش نوشته بود: “جاوید باد نام و گرامی باد یاد پیشوا قاضی محمد و یاران سر به دارش”. من اونوقتا تازه ئاشیهوا رو درست کرده بودم، دو سه ماهی میشد، سنگر آرزوهام… اتفاقی کاوه رو پیدا کرده بودم، نمیشناختمش، ولی آرزوهامون ما رو به هم رسونده بود، آره… اگه اون روزا چوارچرا راوی فداکاری پیشوا بود امروز، پراو سربلند، به نمایندگی از تمام کوههای سر به فلک کشیده سرزمینم راوی فداکاری و آزادگی کاوه و کاوههای کردستانه… حتی اگه پشت میلههای زندان باشن……. ادامه مطلب ……..
سایر اخبار از وضعییت کاوه در وبلاگ کمپین آزادی برای کاوه کرمانشاهی