در بزرگداشت منصور خاکسار ! مجید آژنگ

آفیش فراخوان به مراسم بزرگداشت منصور خاکسار
پیش ازآنکه بیاد هم بنشینیم ، ای کاش تلاش کنیم تا کنارهم بنشینیم .   سخنرانی مجید آژنگ در مراسم بزرگداشت منصور خاکسار
با سلام و عرض تسلیت مجدد به خانواده خاکسار و همه دوستان ، رفقا ، یاران منصور و بخصوص نسیم که از غم رفیق و برادر در رنج است ، هرچند که هرگز موفق بدیدارش نشدم ، اما همیشه سایه اش بر زندگی من گسترده بود و تاثیر کلامش در آن روزها ، این فرصت را امروز برایم فراهم کرد تا کوتاه اشاره ای به یکی از اثرگذارترین و ماندگارترین کارهایش ، که نسل من نه تنها با آن به دنیای دیگری فراخوانده شد ، بلکه چنان تاثیری در من گذاشت که هنوز هم اثراتش با گذشت این همه سال در رگهایم جاری و در شرایط های خاصی قلیان می کند .

سال پنجاه

سال خون و گلوله

سالی که شکست و پیروزی

شادی و اندوه

چون دو رشته روشن و تیره

به هم بافته شده بود

سالی که بغض

لبخند را در چهره ها ویران می کرد

و به ناگاه بر ویرانه های لبخند

هیجان و شادی جوانه می زد

سالی که زنگ بزرگ خون به صدا در آمد

و توفان شکوفه داد

وقتیکه » منظومه کارنامه خون » در خارج از کشور و توسط بخش فرهنگی کنفدارسیون منتشر و سپس بصورت نوار و با دکلمه چند تن از رفقا و ترانه سرود چریکهای فدائی خلق پخش گردید ، هرگز نام منصور خاکسار بعنوان سراینده این اثر ، که در واقع بخش درخشان مبارزات دوره ای از تاریخ معاصر ایران را در خود ثبت کرده است ، مطرح نگردید ، اما او از عنوان کردن هیچ نامی فروگذار نکرد ،

سالی که مناف فلکی

با خون گذشته را شست

و به تبار شهیدان پیوست

بجرات میتوان ادعا کرد که منظومه کارنامه خون در تبدیل چریکهای فدائی خلق به عنوان بزرگترین سازمان چپ خاورمیانه نقش بسزائی داشت ، او تاریخ مبارزاتی دوران خویش را با توجه به تمامی جوانب به تصویر کشید و با نشان دادن حقایق موجود آن زمان ، بدفاع از عمل انقلابی فدائی و فرهنگ مبارزاتی پرداخت و با تمام وجود سال 50 را به جهانیان معرفی نمود و زنگ بزرگ خون را در خارج از مرز های کشور بصدا در آورد .

سالی که بهار با هراس و شگفتی

از پله های روشن رنگین کمان فرود می آمد

زیرا

ایران میان خون و گلوله و امید می لرزید

و جویبار خون

از عضو ، عضو جرات جاری بود

سال گل خون

سالی که هر اعتصاب کوچک

با بمب های گاز اشک آور

رگبار مسلسل ژندارم ضد خلقی

و ضربه های باطوم پلیس استعماری

به خون کشیده میشد

سال سیاست ارشادی

وقتل عام کارگران جهان چیت

سالی که زنگ بزرگ خون بصدا در آمد

و طوفان شکوفه داد

نقش کارنامه خون در انتقال پیام نو ، پیامی که فرا می خواند تمامی وجدانهای بیدار را به قصاوت ، پیامی که فرا می خواندانسانهای تشنه عدالت و آزادی را به دخالت ، پیامی که فریاد برمی آورد:

بیهوده نیست رفیق پویان

بیهوده نیست رفیق صادقی نژاد

چرا که تنها خاطرتان

ومیراث کینه ای که بر جا نهاده اید

برای شعله ور کردن آتش های جوان کافیست

کارنامه خون اما کارنامه قبولی نسلی هم بود که همه چیز را برای سعادت دیگران می خواست و اگر هم از نگاه امروز انتقادی متوجه آن باشد، بگمان من از همین زاویه میتواند جلوه گری کند .

سلام

سلام زنگ بزرگ خون

سلام رفقای شهید

که خود را ویران کردید

تا خلق تان را آباد کنید

سلام برای شعله هائی که از عشق به مردم

در چشمان تان می درخشید

سلام

ستاره های خونین

سلام

ساقه های بارور سرخ توفان

سلام

چریکهای فدائی خلق

اگر تاریخ انتشاراین منظومه را برای لحظه ای فراموش کنیم ، میتوانیم آنچه را که امروز » در این مدخل زندان بزرگی که بود کشور ایران » می گذرد ، مشاهده کنیم

سال دستگیری

سال احداث زندان های تازه

سال ازدحام بوسه و نصیحت و اشک

در مقابل زندان ها

برای ملاقات با خوشه های سرخ توفان

سال شهادت

سال پرپر شدن بهترین فرزندان خلق

در جنگل جنبش

در شکنجه گاه ها و میدان های تیر

منصور خاکسار نه تنها با این منظومه ارزش های دوران خویش را جاودانه کرد بلکه خود تا پایان به آن ارزش ها وفادار و پایبند ماند و اندیشه فدائی و فدا شدن هرگز اورا رها نکرد .

، بطوریکه در » قصیده سفری در مه » که بیست سال بعد از منظومه کارنامه خون منتشر شده است ، در یکی از اشعارش کارنامه خونی دیگر را نه در خیابان و جنگ و گریز که در بند به تصویر کشیده و فریاد بر می آورد

بگوئیدم

کدام آینه روشن است ؟

با کدام نام

جسد ها تان را بشمرم

و به کاکل خونین تان

بنگرم

که جهانی

برخاک

ریخته ست !

چگونه بخوانمتان

که با طراوت تاک

رستید

در چله بزرگ زمستانی

و سرخگونه شکفتید

آنچنان !

که خاک

از هیاهوی شبگیرتان

هنوز بر انگیخته ست

و سرانجام در همان » قصیده ی سفری در مه در آخرین برگ از شعرش ، زمان را حاشا می کند و در بهت شب ، دهان شیده ، را می بندد و در کفن مه گم ، که ، نه ، جاودانه میشود .

مجید آژنگ

20 / 06 /2010

بیان دیدگاه