مادر بیژن جزنی هم رفت؛ خاوران؛ خیالِ نا امنِ مادران، بهشت زهرا؛جهنمی برای خانواده ها

مادر بیژن جزنی هم رفت؛ خاوران؛ خیالِ نا امنِ مادران، بهشت زهرا؛جهنمی برای خانواده ها
مسیح علی نژاد
تازه شنیده ام مادر بیژن جزنی هم درگذشت….
قبر بیژن جزنی هم چندین و چند بار مورد حمله و هجوم برادرانِ همیشه در صحنه ی نظامِ مقدس جمهوری اسلامی! قرار می گرفت اما هیچ گاه این اخبار در روزنامه های داخل کشور سهمی نمی یافت مثل همه آن روزهایی که گورستان های بهاییان در بابل تخریب می شد اما نمیشد حتی کلمه ای در رسانه های داخلی نوشت و مثل این روزها که سنگ قبر محرم چگینی و محسن روح الامینی و دیگر کشته شدگان بعد از انتخابات را شکستند اما هیچ رسانه ای در داخل ایران نتوانست حتی عکسی ساده از این «خبر» منتشر کند که در ایران کسانی اگر کشته یا اعدام شوند، سنگ قبرهاشان هم تخریب و ویران می شود. و حالا تازه شنیدم مادر بیژن جزنی هم درگذشت…درست همین روزها که اجازه ی برگزاری مراسم سالگرد هم به خانواده های کشته شدگان دیگری از این تاریخ پر از رنج را نمی دهند.

پدر احمد نجاتی کارگر وقتی دید صدا و سیما از قبر قدیمیِ برادر احمد فیلم گرفته بود تا بگوید اصلا احمد نجاتیِ کارگری وجود نداشت که در کهریزک مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و سپس کشته شود، آنقدر نگران شده بود که شب ها کنار قبر پسرش می خوابید….این قصه های پرغصه را در ایران به آمار نمی توان شمرد که بیشمار شده اند.

یک روز به همراه برخی از همکاران روزنامه نگارم راهی خانه ی یکی از این مادران شدیم. مادر بیژن جزنی. مادری که همیشه شرمنده اش بودیم وقتی سهمی برای درددل هایش در روزنامه های داخل نمی یافتیم. این عکس مال همان روز است چون برخی از دوستانم هنوز داخل ایران هستند عکس را بریده ام….خودمان را می بریم و سانسور می کنیم تا سنگی که به سنگ قبر پرتاب می کنند به صورتِ همکاران مان در ایران پرتاب نشود و خوب هم می دانیم که همین سنگ ها عاقب تبدیل به صخره های سنگی می شود که روی خانه های همه آوار می شود اما باز سکوت می کنیم…

در اعتماد ملی می نوشتم که روزنامه ی ما آن زمان در مورد مقاله ی آواز دلفین ها هم زیر فشار رفت و سایه ی حکومت آوار شد بر سر مان که رونامه را ببندند، تا چه رسد به گزارش در مورد بیژن جزنی و گورهای تخریب شده و مادرانِ همیشه داغدار……نتیجه اما عکسی سانسور شده است در آرشیو من و برخی دیگر از همکاران مان که به هیچ کاری نیامد برای هیچ مادری….

عالمتاج خانم مادر بیژن جزنی هم رفت و این حکومت آخر نفهمید مادر همیشه مادر است چه فرقی دارد که فرزندان شان متعلق به کدام جریان فکری باشند.

حرف اش مانده توی گوشم که می گفت…از چی می ترسند از یک سنگ قبر یا از من مادر که من وقتی می بینم این سنگ قبر را باز شکسته اند، عصایم (واکر) اجازه نمی دهد که خم شوم دستی روی قبر بکشم تا سنگ های شکسته را کنار بزنم….

بیان دیدگاه