سایت خبری راه کارگر ـ بحران کمبود نان که چند استان کشور را در بر گرفته است٬ به روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد نیز رسید. خبرگزاری فارس روز دوشنبه (۱۳ خرداد) گزارش داد که ۳۰۰ هزار نفر از ساکنان روستاهای این استان با کمبود آرد و نان مواجه هستند که همین مسئله باعث بروز نارضایتیها در میان ساکنان این مناطق شده است.
بحران کمبود نان به روستاهای کهگیلویه و بویراحمد رسید
این خبرگزاری نوشته که در دو سال گذشته، روستائیان کهگیلویه و بویراحمد رنگ آرد را به چشم ندیدهاند و برای تامین آن «به نزدیکترین نقطه شهری مراجعه میکنند.» در ماههای اخیر گزارشهایی مبنی بر بحران نان در استانهای اردبیل٬ کردستان٬ خوزستان و آذربایجان غربی منتشر شده که به نظر میرسد دامنه این بحران به دیگر استانهای ایران نیز کشیده شده است. بحران کمبود نان در شرایطی استان های کشور را فراگرفته است که مسئولان حکومتی میلیاردها تومان از درآمد نفتی کشور را صرف ادامه برنامه هسته ای ماجراجویانه ی خود می کنند. برنامه ای که بهانه ای به دست قدرت های امپریالیستی داده تا سنگین ترین تحریم ها علیه مردم ایران را سازمان دهند.
فارس گزارش میدهد
دوشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۴۱
نارضایتی روستاییان کهگیلویه و بویراحمد از عدم دریافت آرد
در پی نارضایتیهای گسترده روستاییان از دریافت کالاهایی چون آرد، کود و سبوس، موضوع توزیع آرد در روستاها و مناطق عشایری به یکی از پروندههای در دست بررسی استاندار کهگیلویه و بویراحمد قرار گرفت تا شاید انتظار روستاییان پایان یابد.
خبرگزاری فارس: نارضایتی روستاییان کهگیلویه و بویراحمد از عدم دریافت آرد
به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج، بعد از هدفمندی یارانهها و آزادسازی قیمت آرد در کشور، تا حدی حساسیت این کالا و امکان سوءاستفاده از آن در بازار کمتر شده است ولی از سوی دیگر آرد و نان یکی از نیازهای اصلی مردم است که دولت وظیفه دارد این کالا را در دسترس شهروندان قرار دهد.
اما این قصه در استان کهگیلویه و بویراحمد روایتهای دیگری نیز دارد به طوری که این نیاز مهم مردم عمدتاً در روستاهای این استان از طریق بازار سیاه تأمین میشود.
جمعیت حدود 300 هزار نفری روستایی در این استان که بیش از نیمی از جمعیت این استان را تشکیل میدهند همواره از توزیع عادلانه کالاهای استراتژیکی چون آرد محروم بودند و در واقع باید گفت در استان کهگیلویه و بویراحمد در سالیان گذشته تا حد زیادی روستاها رها شدند و خدمات به آنها آنگونه که باید نبوده و همین موضوع نیز نارضایتیهای زیادی را موجب شده به نحوی که میتوان یکی از عوامل مهاجرت مردم از روستاها به شهرها در این استان را نیز به همین موضوع مرتبط دانست.
چه سودی در توزیع آرد است که متولیان حاضر به واگذاری این مسئولیت به دیگری نیستند
سازمان تعاون روستایی کهگیلویه و بویراحمد به عنوان یکی از واحدهای تابعه سازمان جهاد کشاورزی به عنوان متولی توزیع آرد در روستاهای این استان بوده ولی بهویژه در دوسال گذشته، روستاها به شکل سازمانیافته رنگ آرد را به چشم ندیدند به طوری که برای تأمین آرد به نزدیکترین نقطه شهری مراجعه میکردند چراکه بخش زیادی از گندم خود را کشاورزان به سازمان تعاون روستایی و دیگر مراکز خرید گندم میفروشند.
توزیع آرد در استان کهگیلویه و بویراحمد در روستاها بیشتر از یک فرم عادلانه و منسجم به یک بازار دلالی و چانهزنی تبدیل شده به گونهای که یکی از دغدغههای مهم روستاییان تأمین آرد خود بوده است.
از سوی دیگر سازمان تعاون روستایی با عملکرد ضعیفی که از خود در این حوزه به جای گذاشت عملاً روستاها را رها کرد و آرد و حتی دیگر کالاهایی چون آرد سبوس را نیز به جهت سود بیشتر و هزینه کمتر در شهرها به فروش میرساند که این مشکل قوز بالا قوز شد و روستاییان و عشایر همچنان مظلوم و ناراضی به امید دست یاریگری ماندند.
ورود استاندار به موضوع توزیع ناعادلانه و خارج از شبکه آرد
همه این مشکلات ادامه داشت تا سید حسین صابری، استاندار کهگیلویه و بویراحمد شد. وی که در این هشت ماه ریاست بر صندلی ارشد این استان از خود یک چهره اصلاحگرا و اصلاحگر به جای گذاشت در این مدت دست به اصلاحات زیادی از جمله حاکم شدن انضباط مالی، راستیآزمایی در آمارها، نجات محیط زیست و … دست زده است، در پی برخی گلایههای روستاییان نیز به این موضوع وارد شد و در نخستین گام به داریوش دیودیده، رئیس صنعت و معدن دستور داد تا هر چه سریعتر این موضوع را ساماندهی کند و برای توزیع آرد یک متولی عادل و دستپاک مشخص کند.
اگر چه ورود استاندار به این موضوع، امید به حل آن را دوچندان کرده است ولی به نظر میرسد این موضوع خیلی هم ساده نیست چراکه امور عشایر متولی عشایر است و تعاون روستایی متولی روستاییان و از طرفی نیز هیچ یک از این دستگاهها حاضر به واگذاری این مسئولیت به دیگری نیست؛ مقاومتهایی که انسان را به شک میاندازد که مگر چه سودی در این کار است که یک دستگاه که از بودجه بیتالمال ارتزاق میکند تا این حد حاضر نیست مسئولیت توزیع آرد را به دیگری بسپارد؛ بدون شک یا حس مسئولیتپذیری این دستگاهها بالا است و یا هم سودی هنگفت در آن است، سئوالی که برای رسیدن به پاسخ آن باید کمی بیشتر صبر داشت تا زوایای دیگر این قصه نمایان شود.
عمده روستاییان مستقیماً آرد دریافت نمیکنند / فروش سهمیه آرد روستاییان در شهرها
خبرنگار فارس برای اطمینان از صحت اطلاعات موجود در زمینه توزیع نامناسب آرد در روستاها به چندین روستای اطراف شهر یاسوج رفت و در صحبت با اهالی این روستاها متوجه شد که روستاییان و عشایر زحمتکش و کم توقع سهمیه آردی را دریافت نمیکنند.
از سوی دیگر همین پیگیریها نشان میدهد که سهمیه آرد اختصاصیافته به تعاون روستایی که قاعدتاً سهم زنان و مردان روستایی است در بازارچه تعاون روستایی در قلب شهر یاسوج به فروش میرسد که جای تعجب دارد در حالی که باید از هر نظر خدمات بهتری را به روستاییان ارائه داد و میبینیم که سهمیه خود روستاییان از سوی متولی آنها در شهرها به فروش میرسد.
به هر حال اکنون مسئولان ارشد استان و رئیس سازمان صنعت و معدن بر سر یک دو راهی هستند که متولی توزیع آرد در روستاها و مناطق عشایری چه دستگاهی باشد.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که هم تعاون روستایی و هم امور عشایر دارای شرکتها و تعاونیهای انحصاری هستند که به لحاظ قانونی خصوصی هستند ولی در عمل به منابع و امکانات دولتی وصل هستند و به همان اندازه که نفوذ بالایی دارند، نظارت بر آنها بسیار کم است به گونهای که بخشهای خصوصی دیگر توان رقابت با آنها را ندارند.
مفسدهانگیز بودن توزیع آرد، سودهای هنگفت، عدم توزیع آرد روستایی در مناطق روستایی و عشایری و عملکرد ضعیف سازمان تعاون روستایی و امور عشایر در توزیع آرد بر کسی پوشیده نیست ولی آنچه اکنون مهم است رسیدن به یک راهکار مناسب برای توزیع عادلانه آرد و دیگر کالاها در روستاها و مناطق عشایری است که چشم عشایر و روستاییان را به دستان مسئولان برای أتخاذ یک تصمیم مهم دوخته است.
خبرگزاری فارس به مسئولان تصمیمگیرنده در این حوزه پیشنهاد میدهد که از آنجا که سازمان تعاون روستایی و امور عشایر هر دو در توزیع آرد و در سالیان گذشته نشان دادهاند که از انجام صحیح این کار بر نمیآیند و توزیع آرد را به یک سازمان دیگر واگذار کنند؛ به عنوان مثال شرکت غله که گویا به تازگی نیز در سطح ملی سامانهای برای تحویل مستقیم آرد به نانوایان طراحی شده میتواند گزینه مناسبی برای تحویل سهمیه آرد روستاییان و عشایر باشد.
به هر حال روستاییان و عشایر این استان منتظر تصمیمی قاطع از سوی مسئولان خود در حوزه آرد و نان هستند.
ایستادن چند ساعته در صف برای یک قرص نان
سه شنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۷:۲۲
سایت محلی «سبلانه» با انتشار یادداشتی درباره کمبود نان در استان اردبیل نوشته است: «انتظار نداشتیم که قطع سوبسید نان، باز هم ما را به سالهای نه چندان دور سختیها و مصائب ایستادن در صف طویل و زجرآور نان برگرداند.»
این سایت افزوده که «انتظار نداشتیم با قطع سوبسید نان ساعتها جلو نانوایی بایستیم و مشقمان را ایستاده و بدخط بنویسیم و سوژه انشاءهایمان بشود نان.»
متن کامل یادداشت
چند روزی بود که کرکره نانوایی سر کوچهمان پایین بود و این تعطیلی نزد اهالی، حرف و حدیثهای زیادی را موجب شده بود؛ یکی میگفت کیفیت نونش پایین بود گمان کنم برای همین پلمباش کردن؛ اون یکی میگفت نه بابا اگه پلمباش کرده بودند باید علامتی، چیزی روی در بود که دیده بشود، ما که چیزی ندیدیم!
یکی از اهالی که از قضا سرکوچهامان زندگی میکند از کنارمان که رد میشد تا حرف شیرین «نان» را شنید به ما پیوست و گفت: میگن طرف بارشو بسته! دیگه نمیخواد نون بپزه؛ میخاد بره سراغ یک کار، نون و آبدار!
پیرمرد همسایه هم سری تکون داد و گفت: شایدم حرف خانوم درست باشه و نانوای ما خسته شده از بس نصف شبها خمیر درست کرده و چونه گرفته و با مردم کلنجار رفته،خدا میداند.
حالا بعد از مدتی کرکره لواشپزی سرکوچه ما هم دوباره بالا رفته اما دیگه مثل گذشته از صبح تا غروب نون نمیپزه؛ آخه میگن سهمیه آرد نانواییها کم شده؛ حالا دیگه نانوای سر کوچه ما هم شده کارمند! چون قراره از صبح تا ساعت دو بعداز ظهر سرکار باشه و البته اضافه کاری هم نداره!
اما یک خبر مسرتبخش این که فرماندار شهرمون این روزها سرکشی به نانواییها را به طور کمسابقه افزایش داده به کرات خبرهای درگوشی افزایش قیمت نان را تکذیب و ضمناً هم گفته هر نانوایی با کمبود آرد مواجه بشه، آرد مورد نیاز را در اختیارش قرار میدهیم؟
اهالی محل ما از آقای فرماندار میخواهند حالا که آرد کافی هست که جای شکرش باقیست، یک سری هم حداقل برای خرید نان، به محله ما «دانشآباد» بزنند و ببینند که اوضاع از چه قرار است؟
انتظار نداشتیم که قطع سوبسید نان و واقعی شدن قیمت، باز هم ما را به سالهای نه چندان دور سختیها و مصائب ایستادن در صف طویل و زجرآور نان برگرداند و برای یک قرص نان، ساعتها جلو نانوایی بایستیم و مشقمان را ایستاده و بدخط بنویسیم و سوژه انشاءهایمان بشود «نان»…
بیان دیدگاه