نگاهی به رخدادهای زیست محیطی ایران و جهان/مازیار واحدی

آسیب‌های گردوغبار بیشتر از بلایای جنگ تحمیلی است

ریزگردها آسایش را از مردم استانهای غربی و جنوبی کشور گرفته اند. در همین رابطه نماینده مجلس از آبادان فاش ساخت افزایش این پدیده در چند سال اخیر موجب گسترش مهاجرت مردم جنوب کشور به استان‌های دیگر شده است.

◄ نگاهی به مسایل زیست محیطی ایران و جهان / مازیار واحدی
گوش کنید
دانلود

انصاری با اعلام اینکه هشت سال جنگ بین حکومت صدام حسین و جمهوری اسلامی شهرهای آبادان و خرمشهر را به نابودی کشاند، گفت: اکنون نیز پس از گذشت نزدیک به یک ربع قرن از پایان جنگ، مسئولین اقدامات مطلوبی برای بهبود وضعیت این شهرها انجام نداده اند. به گفته وی در ده سال اخیر آسیب های ناشی از گرد و غبار و ریزگردها بطور قطع بیشتر از خسارات جنگ برای مردم این مناطق بوده است. در حالیکه نزدیک به ده سال از وجود پدیده ریزگردها و ذرات گرد و غبار در مناطق غرب و جنوب کشور می گذرد، و مسئولین هم علیرغم صرف هزینه تا کنون کاری برای مردم این مناطق انجام نداده اند، ابوترابی فرد، عضو هئیت رئیسه مجلس مدعی شد به طور حتم حل پدیده گردوغبار یکی از دغدغه‌های نظام، مجلس و دولت است از این رو باید برای حل این مشکلات برنامه‌ریزی شود تا منافع کشور تامین شود.

ارتباط برنامه های کارشناسی نشده کشاورزی با محیط زیست

یکشنبه گذشته، پانزده مرداد ماه نود و یک، دکتر اسماعیل‌نیا، مرد شماره دو کمیسیون کشاورزی مجلس رژیم، به صراحت اعلام کرده بود که اشتباه دو وزارتخانه، خودکفائی گندم را بر باد داد. وی نام آن دو ارگان دولتی را وزارت صنعت، معدن و تجارت، به دلیل مدیریت اشتباه و وزارت جهاد کشاورزی، به دلیل آنچه که کج‌سلیقگی نامیده بود، معرفی کرد. خلاصه‌ی حرفش هم این است که چون سازوکار نرخ گذاری و خرید تضمینی گندم، واقعی نبوده، کشاورز هم دیگر میلی به تولید و انگیزه‌ای برای افزایش کاشت بیشتر گندم نشان نداد. در توضیح این مطلب یکی از کارشناسان محیط زیست علت را نه در انچه این نماینده مجلس عنوان می کند، بلکه برعکس در جای دیگر جسته و به این نتیجه می رسد که در این مورد تنها کاری که صورت نگرفته کارِ کارشناسی شده است و بس. وی توجه ها را به «غرب» جلب کرده و می گوید من توجه شما را به غرب جلب می کنم، به بادی که از غرب می‌آید و ظاهراً میلیون‌ها سال هم هست که می‌آید و کیفیت همین باد است که مهم‌ترین قطب کشاورزی، نظام آب‌شناختی، هیدرولوژیکی و رویشگاه‌های جنگلی و مرتعی ما را در زاگرس و البرز مرکزی آفریده است.

حقیقت داستان این است که در طول چندین و چند سال اخیر و به استناد گزارش‌های فراوان موجود در ادارات کل منابع طبیعی کشور، میزان تغییر کاربری اراضی و افزایش محسوس اراضی دیم، به قیمت نابودی بخشی از مراتع، تالاب‌ها و رویشگاه‌‌های جنگلی کشور، رشدی محسوس داشته است. این هجوم و اشتیاق چنان بوده که اینک آشکارا از وسعت مراتع کشور در مراجع متولی این حوزه، دست کم پنج میلیون هکتار کاسته شده و رقم آن رسما هشتاد و پنج میلیون هکتار عنوان می شود.

افزون بر آن، گسترش فیزیکی اراضی کشاورزی و کشت گندم به هر قیمتی، سبب شده تا اینک در برهه‌ای تاریخ‌ساز و رکوردشکن از منظر شمار چاه‌های غیرمجاز حفر شده در کشور قرار داشته باشیم؛ چاه‌هایی که سبب شده تا میزان اُفت سطح آب زیرزمینی در هفتاد دشت اصلی و بزرگ ایران مرکزی به حدود دو متر در سال و بیشتر از آن افزایش یابد؛ به نحوی که اینک دیگر سخن از خطر نشست زمین در کرمان و خراسان و سمنان و اصفهان و تهران و قم و فارس نمی‌رود؛ بلکه این استان اردبیل، آذربایجان غربی، چهار محال و بختیاری و همدان است که دچار نشست زمین شده‌اند و یا از بیم تشدید این رخداد باید به خود بلرزند.

به همه‌ی این‌ها باید قصه‌ی غم‌انگیز مراتع آبادی چون حسین‌آباد میش مست را یادآوری کنیم که در زمانی نه چندان دور، چنان از وفور سبزینه لبریز بود که میش‌ها در آن مست می‌کردند و البته امروز، هم مست می‌کنند! اما میش‌ها جای خود را به موشها داده‌اند!! و اینک یکی از کانون‌های بحرانی فرسایش بادی به مانند دشت مسیله، دشت سگزی و دشت نی ریز شده‌اند. این کارشناس محیط زیست در توضیح اینکه چرا این اتفاقات مرگبار در طبیعت کشورمان، ایران، رخ می دهد، خطاب به این نماینده مجلس می گوید: برای شما می‌گویم: چون اتفاقاً قیمت خرید تضمینی گندم را چنان هوس‌انگیز تعیین کردیم که کشاورز نه ‌تنها اقدام به کاهش دیگر محصولات زراعی و باغی خود کرد و نه فقط کشت در زیر اشکوب جنگلی زاگرس و ارسباران و دیگر مناطق را گسترش داد، که هر جایی تراکتورش می‌توانست بتازد، رفت و تاخت تا بر وسعت دیم‌زارها هم بیافزاید؛ دیم‌زارهایی که اینک بخش عمده‌ای از آنها عملاً به دلیل فقدان خاک حاصلخیز و نقصان ریزش‌‌های آسمانی، رها شده و عرصه برای تاخت و تاز فرسایش بادی و آبی فراهم شده است.

وی بار دیگر عضو کمیسیون کشاورزی مجلس را مورد خطاب قرار می دهد و می پرسد آیا بهتر نبود در سرزمینی که میانگین ریزش‌های آسمانی آن یک سوم مقدار مشابه جهانی آن است؛ در سرزمینی که ۸۹٫۷ درصد از مساحتش در قلمرو زیست‌اقلیم‌های خشک قرار دارد و در سرزمینی که میانگین تبخیر از آن به مراتب بیشتر از متوسط جهانی است؛ به جای کوبیدن بر طبل افزایش تولید و رسیدن به خودکفایی گندم به هر قیمتی، نخست می‌کوشیدیم تا راندمان آبیاری را افزایش می‌دادیم؛ تا مصرف کودهای شیمیایی را کاهش می‌دادیم، تا تزریق آفت‌کش‌ها را به کمینه می‌رساندیم و تا سهم ضایعات غذایی را در مرحله حمل به دست مصرف‌کننده از این وضعیت فاجعه‌بار کنونی نجات می‌دادیم؟

بله آقای اسماعیل‌نیا، من هم اعتقاد دارم که خودکفایی گندم بر باد رفت؛ اما دلیل برباد رفتنش، آن بود که ما توانمندی‌های بوم‌شناختی سرزمین‌مان را جدی نگرفتیم و بر بنیاد نیازهای چهار ساله‌ی دولت‌، توسعه را طراحی کردیم؛ نه خواهش‌های اکولوژیک ایران مرکزی. و آشکار است که اینک باید چنین سیلی جانانه‌ای را از طبیعت بخوریم تا دریابیم که از ماست که برماست.از همه‌ی ما و نه فقط دو وزارتخانه.

بیان دیدگاه