حاج اقا مصداقی بیا پائین با هم برویم / توفیق شالگونی

واقعآ باید چشم ها را شست و جور دیگرنگریست؛ یا مثل حاج اقا مصداقی دست و رو شسته مصاحبه کرد؟
باسلام و درود به تمام مبارزانِ ایستاده بر آرمانهای خود و عهدی که با شهدایِ راه آزادی و طبقه زحمت کش در میهنِ گرفتار بسته اند. قبل از هر چیز برای من این سوال مطرح است که آیا شهدایِ سازمانها و گروههای مختلف که بر بالای دار و یا برسینه دیوار و زیر شکنجه جان دادند راضی بودند که برای راه اندازی یک دادگاه نمادین، در بساط سازمانها و دولتهای امپریالیستی بازی کنیم؟

حاج آقا مصداقی این همه متلک و کنایه را از که آموختید؟ نوع گفتارِ شما در مصاحبه اتان نسبت به مخالفین تریبونال و نام بردن ازافراد و سازمانها و تحقیرشان تعجب برانگیز است. ولی وقتی آدم یادش میاید که شما از مجاهدین هستید تعجب نمیکند، چون این شیوه مجاهدین است که فقط خود را مبارز در مقابل حکومت آخوندی بدانند. همان آخوند خمینی که اوایل سرانِ مجاهدین برای شرکت در حکومتِ بعد از شاه نزد او میرفتند. ولی آن آخوند دنبال شریک نبود. وقتی با شماها شریک نشد، جنگ با او را شروع کردید واز آن زمان در این مبارزه فقط خود را قبول دارید و بس. این تریبونال هم از طرف مجاهدین بوده است و برای آنکه خانواده های شهدا از هر سازمان جمع شوند نام مستعار رویش گذاشته اید. در هر حال این تریبونال چقدر برای شما مهم بوده است که همه سازمانها و افراد مبارزِ خوشنام را به یک صف ردیف کردید و مارک طرفداران حکومت ایران را به آنها زده اید بدون شرم وخجالتی.

در مصاحبه تان متلکی بود که مرا وادار به یادآوری این نکته کرد. آنهایی که زندان کشیده اند و انواع متلک ها و نیش زبانها از بازجوها و بچه بازجوهائی مانند حاج مجید قدوسی شنیده اند، نمی توانند چون آنان حرف بزنند. ولی حاج اقا مصداقی؛ اگرمن هم به شما متلک می گویم برای این است که مقداری چشمها را بشوئید و قلم خود را به این جور نوشتن ها و زبانتان را به این جور حرف زدن ها نیالائید. شما زندان کشیده اید، خدای نکرده زندان که شما را نکشیده است. کسی که زندان رفت منتی سر هیچکس ندارد، و نمیتواند خود را در جایگاهی قرار بدهد که به عالم وآدم بند کند و خود را بالاتر از همه بداند. گوئی فتح خیبر کرده و رفته زندان …. حاج آاقا این همه من من میگوئید و نوشابه پشتِ نوشابه برای خود باز میکنید که چه شود؟ شما حق دارید هر طور که دوست دارید راجع به دیگران فکر کنید. امّا وقتی در فضای عمومی نظر میدهید، دیگران هم حق دارند در باره گفته های شما نظر بدهند. شما آنقدر گرد و خاک میکنید که پشت سر شما بگویند این دیگه کیه بابا؟ ماشاالله به تمام امور وارده. از هوا فضا گرفته تا ته اقیانوسها. سیاست و سیاست بازی و انقلابی جا زدن خود که واسش کاری نداره. در باره هر کس و هر گروه، هر سازمان و هر کتاب و خاطره ای اظهارِ نظر میکنید و ریش میجنبانید. مگر شما عقده دارید یا از مشکلی رنج میبرید. یا فکر میکنید با تهمت زدن به سازمانها و اشخاص به شهرت میرسید؟ که هر چه از بیخِ دندانتان در آمد نثار آنها میکنید. حاج آقا فراموش نکنید این کاری که شما میکنید خوی بازجوهاست و بازجوئی ها را به یاد می آورد.

حال اندکی در مصاحبه تان تاملی بکنیم. حاج اقا در مصاحبه شما متلکی بود که من را وادار به نوشتن کرد و من را یاد حاج مجید قدوسی انداخت که وقتی در زندان یک نفر میرفت برای مصاحبه چطور متلک بارانش میکرد و تواب های مجاهدین میخندیدند و شعار میدادند و حاج مجید هم نیش زبان و مزه پرانی را بیشتر میکرد. حاج آقا مصداقی وقتی از شما راجع به مخالفان تریبونال پرسیده اند، شما به عنوان یکی ازسخنگویان این تریبونال خود را در چه جایگاه دیده اید که با متلک گفته اید حزب دو و سه نفره طوفان؟ این متلک شما من را برد به سالهای ۶۲ و۶۳ در زندان اوین سالن…..اطاق…… / یادم آمد در اطاق نشسته بودیم و همگی گوش جان سپرده بودیم به بلندگوی اطاق، چون یکی از بجه های اطاق مصاحبه را پذیرفته بود. خلاصه نوبت هم اطاقی ما شد و رفت پشت میکروفون و خودش را معرفی کرد و گفت ما پنج نفربودیم و هسته مطالعاتی تشکیل داده بودیم. تا کلمه هسته از دهان هم اطاقی ما بیرون آمد متلکها و نیش و کنایه های حاج قدوسی هم شروع شد. خلاصه آنقدر نیش و کنایه زد راجع به هسته پنج نفره که هم اطاقی ما را از مصاحبه پشیمان و با قامتی خمیده راهی اطاق کرد ومابقی ماجرا که ادامه اش لزومی ندارد. آن متلکها مختص حاج مجید قدوسی بود که در آن سالها میزد و حالا بعداز گذشت این همه سال …. اینجا در دنیای آزاد و متمدن آن متلکها از دهان شما بیرون میآید ….حزب دو سه نفره طوفان……چه وجه تشابه جالبی….مرد کجای کاری همین حزب دو سه نفره (البته از نظر شما ) شهدایی داشته که وزن قلم شان هم وزن شما بود / یک موی گندیده شهدای سازمانهای مخالف تریبونال محبوب شما به صد تا پیام اخوان و کل برگزارکنندگان این تریبونال می ارزد/ مگر خود شما وسازمان محبوبتان چه گلی به سر مردم ایران زده اید که برای خوشامد اخوان ها میگویی حزب دو سه نفره طوفان؟ نکند لشگرِ سیاهی را که برای سخنرانیهای رییس جمهور محبوبتان (نه منتخب مردم ایران) جمع میکنید که افراد سازمانتان در جلوی هایم ها داد میزنند «پاریس دو روزه با اتوبوس لوکس جا وغذا مجانی»، و جماعت ناآگاه هم میروند، که آدم را یاد روز نمازعید فطر و سالگرد مرگ خمینی میاندازد که از تمام دهاتها وشهرستانها با وعده تهران دو روزه با جا وغذای مجانی آدم جمع میکنند، شما را به این توهم انداخته که همه اینها هوادارسازمانتان هستند. خود را در چه جایگاهی در ایران آزاد میبینی که اینچنین سازمانها وافراد را به مسخره میگیری؟  توّهم هم  حدی دارد حاج آقا / حاج آقامصداقی همه میدانند که سازمان مجاهدین بزرگترین سازمان سیاسی ایران بود. و اعضا آن بیشمار و مرکزیت آن هم بیشمار بود. بقول شما دو سه نفر که نبود. حال شما بگوئید وقتی در «فروغ جاودان» سازمان شما هزاران جوان را به قربانگاه فرستاد این بود نبوغ رهبران سازمان شما ؟  پس چرا شما به آن رهبرانِ با نبوغ متلک پرانی نمیکنید ودست به قلم نمی شوید. پس حاج آقا حزب دو یا سه نفره و یا یک نفره ایرادی ندارد و قابل احترام است. ایراد آن سازمانی دارد که نبوغ رهبرانش به مسلخ فرستادن هزاران جوان بود. سازمان دو یا سه نفره و استخوان دار ومبارز نه احتیاج به لشگرسیاهی و نه احتیاج به بازی در بساط بیگانگان دارد. حاج آقا مصداقی مدتی دست از انگ زدن به دیگران ولابی بازی بردارید به عراق بروید و افراد مانده دراشرف را آگاه کنید که چه بر سرشان آورده اید. افراد مانده در شهر اشرف دیگر درسرموی سیاهی ندارند. بروید مقداری ازمعلومات و اگاهی خود را درآنجا خرج کنید. حاج آقا مصداقی ببینید نوع گفتارتان چگونه است که حاج رضا میگوید من شریک جنایت کاران بوده ام و این نوع گفتاربه من بیشتر می آید نه به شما که خود را روشنفکر میدانید. ایا او هم باید از ادبیات شما ایراد بگیرد؟ شما گفتید از سخنگویان تریبونال هستید و بعد سوال وزارت اطلاعاتی میپرسید که آیا تا کنون در جایی اسامی و تعداد اعضاء هیات اجرایی راه کارگرآمده است ؟ این سوال یا بچه گانه است یا از روی اگاهی، و یا مکان را با زندان اوین اشتباه گرفته بودید. آخه این سوالی بود که بازجوها از زندانیان راه کارگر میپرسیدند مگر سازمان هایی که در تریبونال شرکت کرده اند برای شما چارت تشکیلاتی کشیده اند که راجع به مخالفان تریبونال سوال اطلاعاتی میپرسید و چارت تشکیلاتی میخواهید؟ گفته اید امروز در دنیا لابی ها نقش بسیار مهمی دارند و حتئ حکومت عقب افتاده جمهوری اسلامی فهمیده است و هیچ انقلابیِ فهیمی در دنیا این موقعیت ها را از دست نمیدهد. حاج آقا مصداقی شماها از زمانی که نزد صدام بودید مشغول لابی بازی و لایی کشی بودید. و هیچ سازمان و گروهی به گرد پای شماها نمیرسد و هنوز هم مشغول بازی در بساط دیگران و لابی هستید. از این سازمان چه دلاورانی شهید و سرمشق انقلابی های دیگر شدند و حال در این دوره این سازمان انقلابیِ چون …. بیرون داده است. و شماها چه کرده اید که هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارید؟ و حال شده اید مدیحه سرای اخوانها. شما در مصاحبه اتان وقت را غنیمت شمرده اید و حتئ راجع به جدایی که در راه کارگر افتاد اظهارِ فضل کرده اید. بهتر است بدانید آن یک انشعاب بود و طبیعی، و به کاسه داغتر از آش نیازی نیست. شما چرا راجع به جدا شده ها از سازمانتان افشا نکردید و یا کسانی که از عراق فرار کردند و از دست شماها به جمهوری اسلامی پناه برده اند؟ میگفتید آنها که جدا شدند چه بر سرشان آوردید؟ انقدر تهمت و افترا به آنها زدید که از زندگی و مبارزه پشیمان شدند. درقسمتی دیگر فرمودید بیانیه راه کارگر و مقالات هیئت اجرایی نشانگر سطح پائین اطلا عات این افراد است و تبلیغات راه کارگر و ابواب جمعیشان تبهکارانه و توطئه گرانه است. اگر فردی از سازمانی دیگر این را میگفت تعجب داشت ولی از شما تعجبی نیست. حداقل حاج آقا شما از تبه کاری و توطئه نگوئید چون شماها استاد در این امور هستید. حاج اقا مصداقی شما با نشان دادن کینه خود نسبت به مبارزین واقعی به دنبال چه چیزی میگردید؟ آیا میخواهید با این نوع عقده گشایی و کینه جویی برای خود اعتبار بیشتری در سازمانتان پیدا کنید؟ در جایی میگوئید نمیدانم چه کسی مسئولیت نمایندگی و سخنگویی خانواده ها وبازماندگان سیاسی جان به دربرده از کشتارهای حکومت را به همایون ایوانی و تعداد انگشت شمار زندانی سیاسی در گفتگوی زندان داده است؟ حاج اقا مصداقی من اقای همایون ایوانی و زندانیان انگشت شمار مورد نظر شما را نمیشناسم. ولی این را میدانم که این مسئولیت را به شما و تیربونالی ها هم نداده اند و هم اینطور به سازمان مجاهدین. نکند فکر میکنید سه جلد کتاب نوشته اید و زندان رفته اید و حرف از حقوق بشر میزنید، شده اید سخن گوی همه؟ و به خود حق میدهید که راجع به هر کس اظهار نظر کنید و متلک بگوئید. اظهار نظر شما در مورد سازمان طوفان و دیگر مخالفان تریبونال با تمسخر و توهین، برای باز ماندگان شهدای آن سازمانها درد آور است یا شرکت نکردن در تریبونال؟ شما که سخنگوی تریبونال هستید این چنین با توهین راجع به مخالفین تریبونال مصاحبه میکنید، حتما اگر اقای اخوان مصاحبه کند برای مخالفین تریبونال حکم تیر صادر میکند. شما حتی راجع به جدال قلمی خانم ماجدی و همایون ایوانی هم اظهار نظر کرده اید و طرف خانم ماجدی را گرفته اید. ای کاش سخن پروفسور دانیل تورب را که گفته بود من حاضرنیستم در دعواهای سیاسی طرف یکی را علیه دیگری بگیرم رابه یاد می آوردید و سکوت میکردید. هر چند مقایسه شما با دانیل تروب از زمین تا بیکران است / در ضمن دوستی شما با آذر ماجدی و گروه های شرکت کننده در تریبونال از شیشه هم شکننده تراست. چون مگر مجاهدین توانسته اند تا آخر با کسی دوست بمانند؟ در قسمتی دیگر درباره منابع مالی راه کارگر هیئت اجرائی فرموده اید که انها مخارجشان را از کجا می آورند و آنقدر آدم ندارند که ازطریق اعضا پول جمع کنند/ اگر مدرکی دارید که مخارج آنها از جائی تامین میشود، ارائه کنید. حاج اقا مصداقی آدرس عوضی به خواننده نده. چرا انگ میزنی؟ به این میگویند تبهکاری و توطئه. مطمئن باشید آنها از پول اعضاء مخارجشان را میگذرانند. حال شما بگوئید سازمان شما با پول اعضاء امورات خود رامیگذراند؟ وقتی دلارهای صدام بود که در مقابلش پول اعضا رقمی نبود و حالا بعد ازآن مرحوم شیخ نشینهای دیگر و آن لابی ها که گفتید جور صدام را میکشند. براستی چرا شما مقداری از بریز و بپاش های مجاهدین مطلبی نمی نویسید؟ به قول حاج مجید قدوسی از آون ملات دارهاش بگو که در تاریخ بماند.

شما سوالهایی میکنید که آدم فکرمیکند وزارت اطلاعات در اروپا شعبه باز کرده است. شما چرا فقط به دنبال گرد و خاک کردن هستید و میروید تمام آرشیو مجاهدین را زیر و رو میکنید تا برعلیه تمام سازمانها و گروهها یا کتاب و خاطرات نوشته شده اظهار فضل کنید. مثل اینکه شده اید دادستان همه در اینجا. در مقابلِ تمام مبارزین جبهه میگیرید، ولی چهار خط درباره سازمانتان نمینویسید. مثلا از ترورهای سال شصت که در برابر آن ترورهای کور در زندان چه بلایی لاجوردی سرزندانیان میاورد؟ و یا در باره شعار از«مهران تا تهران» و یا…….

اقای مصداقی میدانید چرا سخن نمیگویی؟ چون همان آرشیو مجاهدین این بار برای شما باز میشود و واویلا برای شما وآن وقت است که عطای نوشتن و مصاحبه رابه لقایش میبخشی و به امور عقب افتاده شخصی خود میرسی. پس بهتر است اینقدر گرد و خاک نکنید و آدرس عوضی به خواننده ندهید.
حال چون شما راجع به جدال قلمی دیگران نظر داده اید من هم بر خلاف میلم به خود اجازه میدهم در باره جدال قلمی شما با بانو اذرلی نظر بدهم. آیا در این دنیا هیچکس به غیر از شما نبود که بر علیه بانو آذرلی بنویسد؟ من میگوییم حتما بوده اند و هستند ولی لزومی ندیده اند. میدانید چرا؟ چون هر روز در اخبار و مصاحبه ها و…. آنقدر دروغ و ریاهست که دیگر کسی به این فکر نمیکند. اگر منظور شما این بوده که نباید در نوشتن خاطرات زندان وافشاگریها تحریف شود و حقیقت باید گفته شود حال سوال من این است کسی به شما این ماموریت را داده است یا از روی وجدان این کار را میکنید؟ اگرچنین است چرا حقایق را درباره سازمان خودت بی خیال شدی و وجدانت برای این کتاب بدرد آمده است؟ جالب است که شما حرف از حقوق بشر میزنید ولی در تاختن و افشاگری راجع به بانو آذرلی چنان بیرحمانه عمل میکنید که انگار ایشان تیرِ خلاص زن زندان اوین بوده است. شماحتی مسائل خصوصی این بانو را علنی کرده اید. ازدواج و یا طلاق این بانو به من خواننده چه ربطی دارد؟ ولی شما در کوبیدن ایشان هیچ حدی را رعایت نکردید و جلادوار ضربه پشتِ ضربه وارد کردید. آخر چرا؟این همه کینه برای چیست؟ گیرم تمام کتابِ این بانو کذبِ محض و یا هر جه شما میگوئید درست است. من مانده ام که اگر شما در ایران دادستان انقلاب بودید چگونه با مخالفین خود برخورد میکردید؟ اینجا دنیای آزاد است و شما اینچنین بیرحمانه برخورد میکنید. هر مدرکی بدست آوردید رو کردید. از تاریخِ فوت و نوعِ بیماری و ورقه انحصار وراثت و تعداد فرزندان و نوه ونتیجه. شما برای بدست آوردن این مدارک آیا با سفارت ایران هم لابی دارید؟ چون اینها مدارکی نیست که در آرشیو مجاهدین پیدا شود و مسلما برادر و یا خواهر بانو آذرلی هم برای شما نفرستاده اند. یکی کتاب از خاطرات زندان خودش در ایران مینویسد حالا درست یا واهی، بماند. در باره شما یا سازمان شما که نگفته اند، این چنین بر آشفته شده اید. شما چرا غریب کشی میکنید. خیلیها کتاب نوشتند. منجمله خود شما که از تمامشان میشود ایراداتی گرفت، آیا کسی ایرادی گرفت؟ ولی شما آرشیو سازمان و دوستانتان را به خدمت گرفتید تا این بانو را تواب کنید. نکند چون اکثریت زندانیان مجاهد بودند و اکثریت توابها هم مجاهد، این موضوع در روش مبارزه شما علیه دیگری اثر گذاشته که شما برای این بانو هیچ حقی قائل نیستید و تا این بانو برای شما ندامت نامه ننویسد شما رضایت نخواهید داد و همچنین دارید مدرک جمع آوری میکنید.آدم خنده اش میگیرد که شما چقدر بیکار هستید که دنبال چه کارها میروید. جالب است که شما اسم این نوع بدگوئی ها را مبارزه میگذارید. اگر معنای مبارزه برای آزادی وطن این است، مردم ایران باید قدر خامنه ای را بدانند. شما خود را روشنفکر میدانید ولی روش و ادبیاتتان چون تاریک اندیشان است. جایگاه انسانیت قلب خاموش اوست، نه ذهن وراجش. (جبران خلیل جبران)
باعرضِ پوزش از بانو آذزلی که از ایشان بدون اجازه نام بردم.
به امیدِ …..اتحاد………مبارزه ….. پیروزی

۱۸ اگوست ۲۰۱۲

بیان دیدگاه